من که موضع خودم را در برابر کارهای احمقانه ای که میخواهند انجام دهند و درگاههای پرداخت کسب و کارهای فاقد اینماد را قطع کنند اعلام کردم. گفتم هر کاری دوست دارید بکنید. تکنولوژی منتظر کسی نمیماند. امروز هم دیدم وزیر صنعت بود یا نماینده اش گفته است که اینماد به معنای مجوز نیست بلکه یک الزام است مانند استاندارد ولی این استاندارد تحمیلی را باید همه دریافت کنند وگرنه درگاه پرداختشان بسته میشود. باشد بابا. ابزار تهدید دارید. فهمیدم که برایتان مهم نیست که کسب و کاری تعطیل شود و کلی آدم بیکار شوند. حرف از حدود سی هزار کسب و کار است و جند صد هزار نفر شاغل در آن. برایتان مهم نیست. بسیار عالی. کمی درباره اینکه در عمل چه دارید میکنید مینویسم. بالاخره بیش از یک دهه تجربه فعالیت اقتصادی در این کشور داشته ام بد نیست نظرم را بدانید. اینماد از همان موقع که بنایش را گذاشتید بنا بود یک استاندارد باشد نه یک مجوز. الان هم خوب اشاره کردید که استاندارد است ولی مجوز نیست. این حرف را زدید که نگویند در روند کسب و کارها سنگ اندازی میکنید و مجوز محورشان میکنید. ولی در عمل وقتی برای کسب و کارهای حوزه تکنولوژی هیچ فرایند و قانونی تعریف نکرده اید طبیعتا اینماد هم نمیتواند به آنها مجوز دهد و فرمان جنابعالی به معنی این است که همه شان را تعطیل کنید. حالا با کلماتی قشنگتر ادایش کرده اید. جهت اطلاعتان ما سالها با نهاد های مختلف مذاکره کردیم. حرف زدیم. نامه نوشتیم. جلسه گذاشتیم. به جلساتشان دعوتمان کردند یا حتما بردنمان. همیشه هم گفتیم اگر امروز از فرصتهایی که داریم استفاده نکنیم بازی را به رقبای خارجی میبازیم. شما هم حرفهای ما را بیشتر مثل یک درد و دل شنیدید و گفتید درست میشود. نهادها زیادند فقط اسم جندتایشان را میبرم. بانک مرکزی. مجلس. دولت. قوه قضاییه و کلی نهاد دیگر. حالا من فقط بحث بلاکچین را میگویم که بیشتر در جریانش بودم. آنقدر کارگروه موازی داریم که خودمان هم اسمشان یادم میرود. همه کارگروه ها تشکیل شدند که چارچوبی را برای رمزارزها و فعالیت در بخش های مختلفش انجام دهند ولی در عمل به نظر میرسد این کارگروه ها برایتان مهم نبوده است.یا این کارگروه ها برای وقت خریدن بوده است و الان تصمیم گرفته اید درگاههای پرداخت که اولین ابزار ارتباطی یک کسب و کار است را ببندید. بعد هم در جلساتتان از اقتصاد دیجیتال حرف میزنید و ما را هم تشویق میکنید که باید در راستای توسعه اقتصاد دیجیتال تلاش کنیم. با چه ابزاری برادر؟ هیچ حمایتی که ندیدیم از شما. هرچه بوده سنگ اندازی بوده. حتی خودمان آستین بالا زدیم و کارگروهی را در راستای خود تنظیم گری تشکیل دادیم که آن را هم به رسمیت نشناختید و گفتید خودمان کارگروه داریم. حالا نتیجه این همه کارگروههای موازیتان چه شد. تقریبا هیچ. شاید برای عده که برای شرکت در جلسات ساعتی پول میگیرند خوب شده باشد ولی برای پیشرفت ایران و پیشبرد هدفی که توسعه اقتصاد دیجیتال بود هیچ نتیجه ای نداشته است. تازه رسیدیم سر خط اول که کلا هرکس اینماد ندارد درگاهش باید بسته شود. با این کارها تصور میکنید مثلا میشود قیمت ارز را کنترل کرد. والا بلا نمیشود. اینترنت بانک و کارت به کارت و ابزارهای پرداخت آنقدر هست که برای معامله گران زیرزمینی مشکلی پیش نیاید و کلاهبرداری ها هم بیشتر شود. و شما جلوی فعالیت عده ای که مالیات میدادند و سعی میکردند در این فضای خاکستری شفاف عمل کنند را میگیرید. طبیعی است که سرمایه های ایرانی از کشور خارج شود. طبیعی است که پرونده های پلیس فتا بیشتر شود. و طبیعی است که موج ناامیدی همه این آدمها را فیتیله پیچ کند. آدمهای زیادی شغلشان را از دست بدهند و شرکتهای زیادی هم نابود شوند. قطعی و اختلالات اینترنت به اندازه کافی به همه کسب و کارهای آنلاین و حتی غیر آنلاین خسارت وارد کرده است. این کار شما هم کار را تمام خواهد کرد. اگر قصدتان این بود که ناامید شویم و به فکر چاره ای دیگر برای خودمان باشیم به شما تبریک میگویم تقریبا به هدفتان دارید میرسید. ما که زورمان به شما نرسید. هی سعی کردیم با مذاکره و خسته نشدن به هدف مشترکی که توسعه اقتصاد دیجیتال بود دست پیدا کنیم ولی شما کار ما را ساختید. وقتی ما را در این گود رها کردید. خودتان هم باید با برای مشکلاتش چاره اندیشی کنید. ما که سواد بیسوادی نداریم. ما هرچه کردیم برای سربلندی ایران بود. شما ولی نگذاشتید.
صرفا جهت اطلاع بقیه قرار است طی چند هفته آینده درگاههای پرداخت کسب و کارهای فاقد اینماد مسدود شود. بیش از سی هزار کسب و کار در حوزه های فین تک و هوش مصنوعی و هرچه آمیخته با تکنولوژی است و هنوز قوانینی برای آن وضع نشده است. به زودی قرار است قلع و قمع شوند. ما در همه انجمن ها و کارگروههایی که بودیم تلاش کردیم این اتفاق نیفتد و البته هنوز هم تلاش میکنیم ولی این بار دیگر خسته تر از همیشه جانی برای ادامه مذاکرات نداریم.
کلام آخر اینکه دلمان برای ایران میتپد و هرچه کردیم برای سربلندی کشورمان بوده است. نه به دنبال رانتی بودیم و نه از رانتی استفاده کردیم. بسیار ناجوانمردانه بر ما تاختند و پیکر بیجانمان را هم به هر سویی کشیدند. علیه مان نوشتند. در این بین بودند و هستند آدمهایی هم که دلشان برای سربلندی وطن میتپید و پابه پایمان آمدند و تلاش کردند که نگذارند چنین شود ولی سنبه عده ای دیگر انگار پرزور تر بوده است. کلافه ایم و خسته. نمیدانم هنوز باید با وجود همه این مصیبت ها ادامه بدیم یا خیر.