این نظر من است، همه اینها را در شرایطی مینویسم که اختلالات و قطعی اینترنت و شبکه های اجتماعی کمرمان را شکسته است و بسیاری از کسب و کارهای آنلاین نابود شده اند و بسیاری دیگر هم در شرایط بحرانی به سر میبرند. آن هم در سالی که دانش بنیان نام دارد و قرار بود از اقتصاد دیجیتال حمایت شود. در همین شرایطی که وزیر میگوید کسب و کارها باید به فکر این روزهایشان هم بودند. همانقدر خشمگینم که شاید خیلی های دیگر هم هستند.
مگر میشود ادعای میهن پرستی داشته باشی و از آشوب در کشورت خوشحال باشی. مگر میشود ادعا کنی حاضری برای کشورت جانت را بدهی ولی به خاک و خون کشیدن کشورت را تصور کنی. اصلا مگر میشود کاری کنی که حتی خطر این را بپذیری که کشورت تجزیه شود یا گرفتار جنگ داخلی شود. این روزها بیش از هرچیزی نگرانم که رفتارهای نسنجیده و هیجانی کشورمان را به سمتی ببرد که تجزیه طلب ها و آنها که نانشان در آشوب هست برای مقاصد پلیدشان چشم به کشورمان بدوزند . باز هم میگویم امنیت و حس امنیت به گمانم مهم ترین رکن است. چیزی که باید برایش تلاش کنیم امن تر کردن کشور برای زندگی همه اقشار جامعه است. کسانی که مسول امنیت کشور در خط مقدمش بوده اند شاید هیچ وقت دیده نشده اند، نامی از آنها برده نشده است، ولی میدانم الان یکی از بزرگترین نگرانی شان همین است و تلاششان در همین راستا که امنیت فدا نشود. فرموده اند دو چیز است که وقتی از دستش میدهی قدرش را میدانی، یکی امنیت است و یکی سلامتی. میدانم شاید خشم جامعه را فرا گرفته باشد، میدانم که این خشم احتمالا عمدتا ناشی از مشکلات اقتصادی است، حالا همه اش نه ولی قطعا بخش بزرگش بخاطر مشکلات اقتصادی است. واژه دشمن واژه ناملموسی نیست، من که جنگ را دیده ام ، من که خسارت های بعد از جنگ را دیده ام و من که سالهایی که تلاش میشد خرابی ها را آباد کنند را هم دیده ام. نمیتوانم منکر شوم که هیچ تلاشی نشده است. و نمیتوانم این واقعیت را هم منکر شوم که سو استفاده از مقام هم بسیار شده است. مردم از مشکلات اقتصادی و بعد از هم مشکلات اجتماعی شاید به ستوه آمده باشند. ولی همین خشم مردم را عده ای در جهت منافع خودشان استفاده میکنند، همان عده ای که دشمن هستند حالا داخل کشور باشند یا خارج از کشور باشند. من که به چشمم دیدم وقتی دارو میخواستیم به بهانه تحریم به ما ندادند. من که به چشم دیدم سیگار را شامل تحریمهایشان نکردند. من که حس کردم و دیدم تحریم کردنهایشان هم فقط برای به ستوه آوردن مردم بود. هرچه کردند برای این بود که مردم را از همه جیز ناامید کنند و جان هم بیندازند. من با دهه هشتادی ها کار میکنیم، همکارانم هستم، میدانم که خواسته هایشان با نسل من متفاوت است. یادم است وقتی که وزیر پیشین ارتباطات همیشه درباره پینگ بازی ها مینوشت خوب میدانستم برای راضی تر کردن این نسل بود وگرنه عده خیلی کمی از هم نسل های من دغدغه شان پینگ بازی های آنلاین است. این نسل،نسلی است که از وقتی متولد شده اینترنت بوده، خودش را در قالب یک شهروند جهانی میبیند و نیازهایش قطعا با نیازهای من فرق میکند. ولی آرمانش سربلندی ایران است. مثل آرمانی که هم نسل های من دارند. مثل آرمانی که همه ایرانیان وطن پرست در همه جای دنیا دارند. شاید من اعتقادم به بهبود تدریجی امور است، بریدن دست فساد است و کوتاه کردن دست چپاول گران از بیت المال، من میگویم ثبات برای اداره کشور مهم است، برای پیشرفت کشور مهم است. ثبات برای توسعه هرچیزی مهم است، برای اداره یک کسب و کار مهم است. امروز با دو نفر از دوستانم که در حوزه ای کاملا متفاوت با حوزه های کاری من مشغول به فعالیت اقتصادی هستند، دیداری داشتم. مشتریانشان تقریبا به صفر میل کرده است. از آن طرف خبرهای تعطیلی کسب و کارها را میشنوم و دلم آتش میگیرد. ما جوانیمان را برای این گذاشتیم که بسازیم که کمک کنیم به کشورمان و حالا خیلی هایمان شرمنده همکارانمان شده ایم و مجبور به تعدیل نیرو شده ایم. آنها که چشمان تیزبین تری دارند و امنیت کشور را زیر نظر دارند و هدفشان هم سربلندی کشور است ، میدانم این روزها از همیشه سرشان شلوغ تر است. میدانم تلاش میکنند امنیت کشور را تامین کنند ولی آنقدر اتفاقات عحیب و پیچیده در حال رخ دادن است که قطعا آنها هم به حکم انسان بودن شاید گاهی خسته شوند. هم میخواهم بگویم خسته نباشید و هم میخواهم بگویم همه آنهایی که در خیابان می آیند را به یک چشم نبینید. مطمئن نیستم ولی تصور میکنم خیلی از افرادی که مرتب مردم را به ناآرامی دعوت میکنند حتی حاضر نیستند خودشان یا عزیزشان در این درگیری ها باشند. و باز هم هر دو طرف را میگویم، هم آنهایی که شعار میدهند و هم آنهایی که با آنها مقابله میکنند، همه اینها مردم این کشور هستند. ولی خشم جامعه آنقدر زیاد شده که در خبرها میبینیم از هر دو طرف دارند کشته میدهند. همه ما زیر یک پرچم واحد هستیم.بیشتر ما حاضریم برای کشورمان جانمان را بدهیم. کاش شرایطی را مسولان امنیتی کشور بتوانند فراهم کنند که واقعا صداهای مخالف شنیده شود. تا شاهد این جور به جان هم افتادن ها نباشیم. من به شخصه هیچ وقت نخواستم در کشوری دیگر زندگی کنم، همه تلاشم بر آبادانی کشور خودم بوده است. عموم مردم همین هستند ، دوست دارند بمانند و آینده خود و فرزندانشان را در همین کشور میبینند. سعه صدر نسبت به هم باید بیشتر شود. این روزها طبیعتا رسانه های معاند در حال ماهی گیری هستند و بیشتر از همیشه دارند ازین وضعیت لذت میبرند. کمی که تامل کنیم میبینیم منفعت این رسانه در راضی کردن اربابابشان است و اربابانشان هم کسانی هستند که دشمنی شان با ایرانی جماعت ثابت شده است. از سمتی متاسفانه صدا و سیمای ما هم از آن طرف بام افتاده است و کاری میکند که دیگر هیج کس خبرهایش را باور نکند. این شده است که رسانه های بیگانه جولان میدهند و رسانه های داخلی هم گرفتار سانسور اطلاعات میشوند تا حدی که نامه مینویسند که اگر قرار است ما هیچ نقشی در خبر رسانی داشته باشیم کلا روزنامه نگاری را تعطیل کنید.اصلاح کردن امور همیشه اگر در صدر کارهایمان باشد، اگر همیشه تلاش کنیم اتحادمان را حفظ کنیم و فضا را برای منتقدان هم باز بگذاریم، میتوانیم مشکلاتمان را خودمان حل کنیم و اجازه دخالت بیگانگان و رسانه هایشان را هم ندهیم و دست آنها هم بخوبی برای مردم رو میشود.نهایتا میدانم که این روزها حالمان خوب نیست ولی قرار نیست اوضاع همیشه همینطور باشد. امیدمان را حفظ کنیم و برای توسعه کشورمان تلاش کنیم.باشد که خداوند کمکمان کند.