mahdi varghaei
mahdi varghaei
خواندن ۱۵ دقیقه·۱۰ ماه پیش

سرمایه گذاری و تریدری چه تفاوتی دارند؟

تقریباً چند سال است که در بازار سرمایه و بورس، مسائل مرتبط با سرمایه‌گذاری و معامله‌گری به شدت توجه مخاطبان مختلف را به خود جلب کرده است. واژگانی همچون "بورس"، "سرمایه‌گذاری"، "تریدر" یا "معامله‌گر"، و تحلیل‌های "تکنیکال" و "فاندامنتال" و ... به‌طور چشمگیری در جستجوهای موتورهایی چون گوگل مورد توجه قرار گرفته‌اند. این امر نشان از افزایش علاقه و گرایش مردم به این مباحث مالی دارد.

اما نکته‌ی بسیار مهمی که ممکن است بسیاری از افراد به آن توجه نکنند، این است که مفاهیمی چون سرمایه‌گذاری و معامله‌گر با ترید و تریدر، به شدت از هم متفاوت هستند.

در این نوشتار از وب‌سایت مهندس مهدی ورقائی، سعی شده است تا به تفاوت‌های بین حوزه‌های سرمایه‌گذاری و تریدینگ، و اختلافات بین سرمایه‌گذار و تریدر، پرداخته شود.

مقدمه

سوالاتی که ما به آن‌ها پاسخ می‌دهیم عبارتند از: تعریف سرمایه‌گذاری چیست؟ سرمایه‌گذار کیست؟ معامله‌گر یا همان تریدر چه کسی است؟ و ویژگی‌های هر یک از این افراد چیست؟ چگونه می‌توان تشخیص داد که کدامیک از این موارد برای ما مناسب است؟ اگر شما نیز سوالات مشابهی دارید و به دنبال پاسخ‌هایی مناسب هستید، تا انتهای این نوشتار همراه ما باشید.

سرمایه چیست؟

قبل از بررسی تعریف سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذار، لازم است مفهوم سرمایه را درک کنیم. جالب است که برای تحلیل مفهوم سرمایه، باید ابتدا تعریف دارایی و انواع آن را بیان کنیم، زیرا سرمایه یکی از انواع دارایی‌هاست.

دارایی‌های انسان به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند؛ دارایی‌های هزینه‌ای و دارایی‌های سرمایه‌ای.

دارایی‌های هزینه‌ای، در طول زمان ارزش خود را از دست می‌دهند و به عنوان بخشی از هزینه‌های روزمره فرد در نظر گرفته می‌شوند.

به‌عنوان مثال، خودرو، گوشی موبایل، لباس و ... تمام اینها به عنوان دارایی‌های هزینه‌ای در نظر گرفته می‌شوند که با گذر زمان و استفاده از آنها، ارزششان کاهش می‌یابد.

اما در مقابل، دارایی‌هایی مانند زمین، آپارتمان، طلا، سهام و ... دارایی‌های سرمایه‌ای هستند. استفاده از زمین، برای افراد به کاهش ارزش آن نمی‌انجامد. طلا، به هر اندازه که به آن دست زده شود، قیمتش کاهش نمی‌یابد. اما کافی است گوشی موبایل را باز کنید تا ارزشش به نصف افت کند.

ملک یکی از دارایی‌های سرمایه‌ای محسوب می‌شود.

آیا خودرو یک دارایی و نوعی سرمایه‌گذاری است؟

در تمام دنیا، خودرو به عنوان یک دارایی هزینه‌ای شناخته می‌شود، اما در ایران، بسیاری به عنوان یک دارایی سرمایه‌ای به آن نگاه می‌کنند که این مفهوم اشتباهی است. این روزها، مردم به خرید خودرو به عنوان یک شکل از سرمایه‌گذاری روی آورده‌اند. متأسفانه، به اندازه کافی اطلاعاتی درباره خودرویی که خریداری می‌کنند ندارند. ممکن است حتی نیاز واقعی به آن را هم نداشته باشند. برای آنها مهم است که بهره‌ی مالی از فروش آن ببرند، حتی اگر خودروی خریداری شده کیفیت مناسبی نداشته باشد و ایمن نباشد.

در واقع خودرو باید به عنوان یک کالای مصرفی بادوام تلقی شود؛ یعنی کالایی که با سرعت یک بسته چیپس مصرف نمی‌شود، اما ارزشش به تدریج کاهش می‌یابد.

سوال: آیا اگر خودروی پراید با قیمت یک میلیون تومان و با فراهمی امکان پرداخت اقساط به وفور در ایران وجود داشت و خرید آن به راحتی با خرید یک بطری آب معدنی مقایسه می‌شد، آیا مردم آن را برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کردند؟ پاسخ قطعاً منفی است.

بنابراین، باید به این نکته توجه کرد که حتی در ایران نیز، خودرو به مدت بی‌پایان به عنوان یک کالای سرمایه‌ای تلقی نخواهد شد.

سرمایه‌گذاری چیست؟

سرمایه‌گذاری به معنای تبدیل وجوه مالی به یک یا چند دارایی سرمایه‌ای و نگهداری آن‌ها با هدف افزایش ثروت است.

در لغت، سرمایه به معنای سرِ مایه یا سرچشمه پول است. سرمایه‌گذار، منابع نقدی و نیمه نقد خود را به گونه‌ای به‌کار می‌بندد که یک جریان نقدی برایش ایجاد شود.

به‌عنوان مثال، هنگامی که یک دستگاه بازی را خریداری می‌کنیم، پول را هزینه می‌کنیم که این یک دارایی هزینه‌ای است. اما هنگامی که آن دستگاه را در شهربازی قرار می‌دهیم و از سود حاصل از آن بهره می‌بریم، در واقع سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و آن کالا به عنوان دارایی سرمایه‌ای محسوب می‌شود.

سرمایه‌گذار چه کسی است؟

سرمایه‌گذار فردی است که به انجام عملیات سرمایه‌گذاری می‌پردازد. این افراد معمولاً با هدف افزایش سرمایه و ثروت خود و بهره‌برداری از منافع اقتصادی آن در آینده، این کار را انجام می‌دهند. بنابراین، سرمایه‌گذاری بیشتر در زمینه دیدگاه بلندمدت معنی پیدا می‌کند.

سرمایه‌گذاری، مشابه کاشتن یک درخت است، با امید بهره‌برداری از میوه‌های آن. شخصی که یک درخت کاشته، می‌خواهد به مدت ده سال، بیست سال یا حتی تمام عمر از آن درخت بهره‌مند شود. اگرچه ممکن است روزی درخت را بفروشد، اما هدف اصلی او فروش درخت به قیمتی بالاتر نیست؛ در واقع، برای او، درخت وسیله تولید میوه است.

چنین فردی به نوسانات قیمت درخت اهمیت زیادی نمی‌دهد؛ برای او، بازار میوه مهم است.

به تعبیر وارن بافت، سرمایه‌گذار موفق کسی نیست که هوش بالایی داشته باشد؛ بلکه صبوری، ویژگی بارز یک سرمایه‌گذار موفق است و به طور اساسی، سرمایه‌گذار موفق فردی است که صبر بسیار بالایی دارد.

تریدر یا معامله‌گر کیست؟

تریدر یا معامله‌گر، فردی است که به خرید و فروش دارایی‌ها در کوتاه مدت می‌پردازد. او این کار را با هدف کسب منافع از نوسانات قیمتی انجام می‌دهد، بنابراین می‌توان گفت که نتیجه و محصول عمل معامله‌گری، متفاوت از سرمایه‌گذاری است و به صبر بلندمدت وابسته نیست.

برای بررسی رابطه بین زمان در تریدری و سرمایه‌گذاری، می‌توانیم به یک مثال مراجعه کنیم و آن را تحلیل کنیم:

به‌عنوان مثال، وقتی شما یک واحد آپارتمان می‌خرید، احساس موفقیت می‌کنید؛ زیرا می‌دانید که ارزش آن در آینده بیشتر از قیمتی است که پرداخت کرده‌اید و این کار را برای توسعه دارایی‌های خود و بهره‌مندی از منافع آن در آینده انجام داده‌اید. اما این آینده دقیقاً به چه زمانی اشاره دارد؟ آیا فردا؟ هفته بعد؟ یا ماه آینده؟

لطفاً برای لحاظ کردن این موضوع، کمی به آن فکر کنید. آیا وقتی یک خانه می‌خرید، انتظار دارید که ارزش ملک شما از فردا رشد کند؟ آیا هدف شما از خرید ملک چیست؟ آیا انتظار دارید که هفته بعد آن را بفروشید؟

بیشتر افراد دیدی بلندمدت در خرید ملک دارند؛ به عبارت دیگر، کمتر کسی ملکی را برای فروش در هفته بعد خریداری می‌کند. بنابراین، خرید ملک می‌تواند در زمینه سرمایه‌گذاری قرار گیرد و به واقع، افرادی که ملک می‌خرند، سرمایه‌گذاری می‌کنند.

اما این موضوع برای تریدرهای ارزهای دیجیتال متفاوت است؛ افرادی که در زمینه خرید و فروش و معامله بیت‌کوین و سایر رمزارزها فعالیت می‌کنند، ممکن است خرید خود را با هدف فروش در چند روز و حتی چند ساعت آینده داشته باشند.

به‌طور کلی، می‌توان گفت که یکی از تمایزات اصلی بین سرمایه‌گذاری و معامله‌گری، و از این رو بین سرمایه‌گذار و تریدر، زمان‌بندی است. یک سرمایه‌گذار ممکن است دید بلندمدت نداشته باشد و حتی ضرر کند، اما یک معامله‌گر، سود خود را در زمان کوتاه مدت چند روزه، هفته‌ای و حتی ماهیانه می‌جوید.

دسته‌ی سومی که جدا از سرمایه‌گذاران و تریدرها وجود دارد، معامله‌گرانی هستند که سواد کافی برای انجام سرمایه‌گذاری ندارند و با اصول سرمایه‌گذاری آشنا نیستند. آنان در عمل سهم را با امید به فروش در قیمت بالاتر می‌خرند و نوسانات روزانه قیمت برایشان اهمیت دارد. اما ضعف دانش خود را زیر عنوان سرمایه‌گذار پنهان می‌کنند.

این افراد در عمل، معامله‌گرانی با افق زمانی طولانی‌تر هستند، نه سرمایه‌گذاران.

کافی است بازار برای مدتی رنج ببرد، آن‌وقت می‌بینیم که سود تقسیمی و بازدهی‌های آهسته و پیوسته برایشان اهمیتی ندارد و شاید به نوسانگیری بلندمدت در بازارهای دیگر مانند طلا و مسکن روی بیاورند.

البته این کار از نظر قانونی و اخلاقی ایرادی ندارد. اما خوب است که فرد خودش را بهتر بشناسد و بداند که دقیقاً چه کار می‌کند.

سرمایه‌گذاری کنیم یا معامله‌گری؟

جالب است بدانید که قیمت ملک هم دارای نوسان‌های زیادی است، اما ما آن را نمی‌بینیم. اگر قیمت ملک هر روز روی تابلوی بازار ثبت می‌شد، شاید خیلی‌ها از ترس نوسان‌های قیمتی، هیچوقت به سراغ آن نمی‌آمدند. پس درمی‌یابیم که سرمایه‌گذار بودن و یا تریدر بودن به روحیات خودمان نیز بستگی دارد.

واقعیت این است که باید ابتدا خودمان را بشناسیم تا ببینیم کدام فعالیت برایمان بهتر و مناسب‌تر است و از لحاظ شخصیتی کدام فعالیت با روحیات ما سازگارتر است، چرا که این موضوع ارتباط مستقیم با سود و زیان مالی ما خواهد داشت. در واقع، نیاز داریم که هوش مالی خود را ارزیابی کنیم و به تعبیر اساتید این حوزه مانند مهندس مهدی ورقائی در زمینه‌های سرمایه‌گذاری و تریدری به تشخیص مالی درست برسیم.

سوال این است که آیا باید سرمایه‌گذار باشیم یا یک معامله‌گر؟ در ادامه به ویژگی‌های خاص برای یک فرد سرمایه‌گذار یا یک تریدر اشاره می‌کنیم.

تحمل صبرتان چقدر است؟

یکی از دوستانم در خصوص سهمی در بازار بورس وال استریت امریکا از من مشورت خواست. او گفت که هدفش از خرید این سهم نگه‌داری در بلندمدت است؛ طبیعتاً نگرش بلندمدت به سرمایه‌گذاری در بازار بورس وال استریت یک نگرش تقریباً صحیح و درست است، بنابراین من هم نظرش را تایید کردم و گفتم که برای سرمایه‌گذاری و خرید، این گزینه بسیار خوبی است.

حدود یک هفته بعد، وقتی مجدداً او را دیدم، از او پرسیدم که آیا سهامی که موردنظر داشتید در وال استریت را خریداری کردی؟

از پاسخی که داد، واقعاً شوکه شدم؛ او گفت: بله، خریدم و دو روز بعد آن را فروختم!!!

پرسیدم: مگر برای بلندمدت آن را خریداری نکرده بودی؟ گفت: چرا، دو روز نگه‌داشتم!

در اینجا فهمیدم که تعریف بلندمدت و کوتاه‌مدت برای افراد مختلف متفاوت است.

از دیدگاه او، کوتاه‌مدت به معاملات ارزهای دیجیتال اشاره دارد، که به‌عنوان مثال در یک یا دو ساعت خرید و فروش می‌شوند و برای او، چند روز نیز حکم سرمایه‌گذاری بلندمدت را دارند.

در واقع، این تفسیر از سرمایه‌گذاری بلندمدت و کوتاه‌مدت از روحیه عجول او برگرفته است؛ او صبر زیادی نداشته و به عنوان یک فرد سرمایه‌گذاری چند ماهه یا چند ساله محسوب نمی‌شود.

شما باید بدانید که آستانه صبر شما واقعا چقدر است. یکی مانند دوست من بلندمدت را تنها در دو روز می‌بیند و دیگری مانند وارن بافت، سهامدار سهم کوکاکولا برای چهل سال است. اگر صبر شما محدود است، سرمایه‌گذاری تقریباً برای شما بی‌معنی خواهد بود؛ زیرا سرمایه‌گذاری‌ها در واقع در بلندمدت (به معنای واقعی) سودآور هستند.

تا چه حدی ریسک‌پذیر هستید؟

بر خلاف سرمایه‌گذاری که در آن ریسک تقریباً پایین است اما صبوری می‌طلبد، در دنیای معامله‌گری همواره ریسک کار بالا است. اگر تحمل ضرر در معاملات شما کم است و یا استرس اثرگذار بر نتیجه کار شما است، باید در استراتژی خود تجدیدنظر کنید. میزان تحمل ضرر در افراد مختلف با شخصیت‌های مختلف کاملاً متفاوت است. همچنین، میزان سرمایه نیز در این امر دخالت دارد.

اگر تمایل به کسب سودهای سریع و بازده زودبازده دارید، نیازمندی به تحمل ریسک دارید و باید دارای فعالیت، مطالعه، و مهارت کافی برای تریدری باشید. اما اگر تحمل ریسک برای شما قابل قبول نیست و توانایی کافی در آموزش و به دست آوردن مهارت را ندارید، بهتر است از فعالیت تریدری پرهیز کنید. زیرا در اصل معامله گری همواره همراه با سود و زیان است و هیچگاه معامله‌گری وجود داشته که تنها سود را تجربه کند.

واقعیت این است که ضرر جزئی از بازی تریدینگ است. شما باید در ترید (به هر نوعی، از رمزارز تا بورس و بازار کالا و ...) به حدی مهارت داشته باشید که بتوانید میزان سود خود را به اندازه‌ای افزایش دهید که ضررها برایتان مهم نباشد.

یکی از روش‌هایی که می‌توانید میزان تحمل ضرر خود را ارزیابی کنید، این است که هنگامی که یک معامله را شروع می‌کنید، تا چه حد ذهنتان را درگیر می‌کند؟ اگر معامله‌ای را آغاز کردید و همچنان حتی در خواب نیز به آن فکر می‌کنید، این نشان می‌دهد که ذهن شما آمادگی تحمل آن معامله و ضررهای ممکن را ندارد.

در این مرحله، باید حجم معاملات خود را کاهش دهید و این کار را به میزانی تکرار کنید که ذهنتان دیگر درگیر مقدار ضرر در معامله نباشد. اگر حجم معاملات شما پس از کاهش به اندازه‌ای رسید که دیگر سودآوری نداشته باشد، به این معناست که معامله‌گری با شخصیت و روحیه شما سازگار نیست.

پیشنهاد می‌شود که بدون هیچ تعصبی، این آزمون را بر روی خودتان انجام دهید.

پیروی از نظم و پایبندی به استراتژی

یکی از عوامل بسیار مهم که هر معامله‌گر باید به آن توجه کند، این است که در تمام معاملات خود یک نظم مشخص داشته باشد و سعی کند که این نظم را در هر شرایطی حفظ کند. داشتن یک استراتژی و پایبندی به آن، به تریدر کمک فراوانی می‌کند. اما میزان پایبندی به قوانینی که خود تعیین کرده‌اید، به شخصیت و رویکرد شما بستگی دارد.

یک معامله‌گر حرفه‌ای به استراتژی خود اعتماد دارد و حتی در مواجهه با ضرر نیز به آن پایبند می‌ماند. اگر نمی‌توانید به صورت مداوم بر اساس یک قاعده خاص عمل کنید و تصمیمات خود را سریعاً تغییر می‌دهید، احتمالاً سرمایه‌گذاری برای شما گزینه‌ای بهتر از معامله‌گری است.

چرا یک جراح مغز و اعصاب حرفه‌ای هرگز عزیزان خود را جراحی نمی‌کند؟ آیا واقعاً بی‌تجربه است یا نمی‌تواند؟ واقعیت این است که او برای جلوگیری از هرگونه تعارض و احساسات در کارش، این اقدام را انجام نمی‌دهد.

تا چه حد احساساتی هستید؟

این مسئله یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های یک سرمایه‌گذار یا معامله‌گر است. خودتان را مورد بررسی قرار دهید و بپرسید که در شرایط بحرانی، چقدر قادر به کنترل خود هستید؟ آیا به سرعت عصبانی می‌شوید؟ آیا دچار تنش زودرنجی هستید؟ چه تأثیری عواطف بر تصمیمات زندگی شما دارند؟

پاسخ به این سوالات بهترین‌گویی کسی غیر از شما نخواهد دانست. بنابراین، در پاسخ به این سوالات، خودتان را متقاعد نکنید و سعی کنید که در این زمینه‌ها صادق باشید. به طور واقعی، هرچه این احساسات در شما قوی‌تر باشد، کنترل آن‌ها در حین انجام کارهایتان دشوارتر خواهد بود.

فکر کنید که چرا یک جراح مغز و اعصاب با تجربه، هرگز عزیزان خود را جراحی نمی‌کند؟ آیا واقعاً نمی‌داند و نتوانسته‌اید؟ او برای جلوگیری از هرگونه تعارض و ورود احساسات در کار، این کار را انجام نمی‌دهد.

کنترل احساسات در معاملات، یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در این زمینه است.

یک معامله‌گر حرفه‌ای، هیچ‌گاه به احساسات خود اجازه ورود نمی‌دهد و همواره سعی می‌کند که با منطق به معاملات نگاه کند. به‌عبارت دیگر، معامله‌گر موفق و حرفه‌ای کسی است که سود و زیان‌ها هیچ تأثیری بر روحیه او ندارد، زیرا او می‌داند که احساسات ناشی از ت

رس یا طمع، می‌تواند منجر به زیان بزرگی شود.

اگر کنترل کافی بر احساسات خود را ندارید، بهتر است تایم فریم معاملات خود را بالاتر ببرید. زیرا نوسانات در تایم فریم‌های بالاتر کندتر اتفاق می‌افتند و این موضوع باعث می‌شود کمتر درگیر احساسات مقطعی در معاملات شوید. اگر تایم فریم شما به اندازه‌ای بالا رفت که معاملات شما به یک سرمایه‌گذاری تبدیل شد، پس روحیه کاری شما هم همان است.

عدم داشتن تعصب و غرور

یکی از ویژگی‌های مهم و برجسته در معامله‌گران بازارهای مالی، عدم داشتن غرور ولی متعصب بودن است. میان غرور و تعصب، یک مرز باریک وجود دارد که اگر غرور به تعصب تبدیل شود، می‌تواند زیان‌های زیادی را برای یک معامله‌گر به‌دنبال داشته باشد. یک معامله‌گر حرفه‌ای به تحلیل‌ها و استراتژی‌های معاملاتی خود ایمان دارد و همواره به استراتژی خود پایبند است؛ اما هیچ‌گاه به آن‌ها تعصب ندارد و هرگز روی آن‌ها اصرار نمی‌کند. بلکه طبق استراتژی معاملاتی که دارد، مداوم خود را با روند بازار هماهنگ می‌کند.

هدف شما از ورود به بازارهای مالی چیست؟

اگر قصد ورود به بازارهای مالی را دارید، حتماً این سوال را از خودتان بپرسید که چرا می‌خواهید به بازارهای مالی وارد شوید؟ اگر پاسختان کسب سود و ثروت است، متأسفانه گزینه اشتباهی را انتخاب کرده‌اید. اغلب شنیده‌اید که بیش از ۹۰٪ از معامله‌گران در بازارهای مالی ضرر می‌کنند. علت این امر، جواب همین سوال است. باید معامله‌گری در بازارهای مالی را به‌عنوان یک شغل دید. آیا کسی که تاجر و بازرگان است، فقط برای کسب سود این کار را می‌کند؟

جواب: خیر، او تاجری را به‌عنوان یک شغل انتخاب کرده و از طریق آن زندگی می‌کند. او ممکن است گاهی سود کسب کند و گاهی هم ضرر. لازم به ذکر است که هیچ فروشنده‌ای به‌دلیل ضرر در یک ماه کسب و کار خود را بسته نمی‌کند. مشکلات شغلی یک معامله‌گر نیز بسیار هستند. یک معامله‌گر واقعی نیز ضرر در معاملاتش را با شجاعت می‌پذیرد، اما از ایجاد زیان بزرگ جلوگیری می‌کند. او می‌پذیرد که ضرر نیز جزئی از معاملات اوست و برای این کار همواره بر روی بهبود استراتژی و روانشناسی خود کار می‌کند.

معامله‌گر واقعی طمع را در خود کشته و اصلاً به دنبال کسب سود بالا در کوتاه مدت نیست؛ بلکه بیشتر به دنبال ماندن است. به عبارت وارن بافت: "اگر کسی کسب سود بالا در کوتاه مدت را

آیا باید هر روز معامله کرد؟

گفته می‌شود که معامله‌گری در بازارهای مالی، یک احساس دائمی از انگیزه را در انسان ایجاد می‌کند. این انگیزه همواره او را به انجام معاملات بیشتر تشویق می‌کند. اما برخی مردم اشتباهاً فکر می‌کنند که باید هر روز معامله کنند. به عبارت دیگر، اگر یک روز در بازار بورس یا فارکس معامله نکنند، احساس می‌کنند که شب خواب به چشمانشان نمی‌آید.

این یک اندیشه نادرست برای معامله‌گران حرفه‌ای در بازارهای مالی است. گاهی اوقات برای من پیش می‌آید که در طول یک هفته هیچ معامله‌ای انجام ندهم، زیرا درک شرایط بازار در آن هفته برایم دشوار است. باور کنید، عدم معامله در هر روز، عاملی برای شکست شما نخواهد بود.

نتیجه‌گیری

در این مقاله، سعی کرده‌ایم تا تفاوت بین سرمایه‌گذاری و معامله‌گری را توضیح دهیم و ویژگی‌ها و خصوصیات فردی یک معامله‌گر و یک سرمایه‌گذار را مورد بررسی قرار دهیم، تا بتوانیم بهترین استراتژی را برای ورود و فعالیت در حوزه بازارهای مالی اتخاذ کنیم. واقعیت این است که هر چه بیشتر به روانشناسی خود کار کنید، نتایج بهتری خواهید گرفت. به خودتان اعتماد کنید، زیرا شما بهترین قاضی در این زمینه هستید. بنابراین، سعی کنید همواره با خودتان صادق باشید، زیرا نمی‌توانید هیچ وقت خودتان را فریب دهید.

در این مقاله، سعی شده است با توجه به دیدگاه‌های مهندس مهدی ورقائی در مورد سرمایه‌گذاری و معامله‌گری، این موضوع را روشن کرد که اساساً کدام گزینه برای ما مناسب‌تر است! آیا می‌توانیم یک سرمایه‌گذار خوب باشیم یا روحیه‌مان با معامله‌گری و تریدری سازگارتر است؟

ما در این مقاله مواردی را بیان کرده‌ایم، اما در نهایت شما هستید که می‌توانید هوش مالی خودتان را بررسی و شناسایی کنید.

بازار بورسوارن بافتارزهای دیجیتالسود زیانصبر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید