سال 2004 و در یازدهمین کنفرانس آنکتاد (کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل) طبقه جدیدی از صنایع به نام صنایع خلاق رسما مورد پذیرش قرار گرفت که ساختار آن با ساختارهای شناخته شده و سنتی از صنعت تفاوت داشت.
بر این اساس، صنایع خلاق، به چرخه هایی از خلق، تولید و توزیع کالاها و خدمات اطلاق می شود که خلاقیت و سرمایه فکری را به عنوان ماده خام به کار می گیرد. به عبارت دیگر این صنایع متشکل از مجموعه ای از فعالیت های دانش بنیان هستند که در عین حال متمرکز بر هنر (و نه محدود به آن) می باشند و پتانسیل درآمدزایی از تجارت و نیز حقوق مالکیت فکری دارند. شامل محصولات مادی و ملموس و غیرمادی و معنوی، یا خدمات هنری با محتوای خلاق، ارزش اقتصادی و هدفهای بازاری هستند.در تقاطع میان صنعت ، خدمات و بخش های صنعتی قرار دارند، و در تجارت جهانی یک بخش پویای جدید به وجود می آورند.
طبق تعریف این نهاد بین المللی، صنایع خلاق به چهار دسته میراث فرهنگی، محصولات هنری، محصولات رسانه ای و محصولات مبتنی بر آفرینش های کارکردی تقسیم می شوند.
در رویکرد آنکتاد به صنایع خلاق، که خلاقیت را به عنوان فصل الخطاب در نظر می گیرد، هر نوع فعالیتی که دارای یک مولفه هنری قوی باشد تا هر نوع فعالیت اقتصادی ای که فرآورده های سمبلیک تولید می کند و وابستگی شدیدی به مقوله ی مالکیت معنوی دارد و برای یک بازار تا حد امکان بزرگ انجام می شود در گستره ی صنایع خلاق جای می گیرند.
آمارهای آنکتاد بیانگر حجم قابل توجه تجارت محصولات خلاق است. بر این اساس، میزان صادرات جهانی کالاها و خدمات خلاق در سال 2011 از مرز 624 میلیارد دلار گذشته است. در این میان، رشد صادرات کشورهای در حال توسعه طی مدت 2002 تا 2011، به طور متوسط حدود 12 درصد بوده است.
اهمیت صنایع خلاق در کشورهای رو به توسعه در آنجاست که صادرات این کشورها اصطلاحاً تک محصولی یا محدود به طیف خاصی از محصولات و آن هم با رویکرد خام فروشی است و کوچکترین نوسان در بهای جهانی این قبیل محصولات می تواند بر تراز تجاری این کشورها اثرگذار باشد.
لذا با توجه به در پیش گرفتن سیاست های اقتصاد مقاومتی در کشور ما، پیگیری این شاخه از صنایع، می تواند ضمن کمک به حل مشکل اشتغال، به کارگیری هر چه بیشتر ظرفیت های داخلی را برای صادرات غیر نفتی در پی داشته باشد.