ایراد در لغت و در اصطلاح حقوقی معانی مختلفی از جمله انتقاد و اعتراض دارد و سوم شخصی است که به عنوان اصحاب دعوا در دادرسی منتهی به رأی مورد اعتراض دخالتی نداشته باشد.
معمولاً شخصی که ممکن است از رای متضرر شود یکی از طرفین دعوا است. اما گاهی ممکن است اشخاص ثالث نیز از این رای متضرر شوند. اگرچه رای دادگاه فقط به ضرر محکوم علیه قابل اجرا است، اما در مورد کلیه اشخاصی که در دعوای منتهی به رأی نبوده اند قابل استناد است و بنابراین ممکن است از رأی صادره، اشخاص ثالث متضرر شوند.
اعتراض شخص ثالث
بر اساس ماده 418 قانون آیین دادرسی مدنی، شخص ثالث حق اعتراض به رأی صادره از دادگاه های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر را دارد.
بنابراین، شخص ثالث می تواند به هر رأی صادره از دادگاه ها اعتراض کند و در این صورت، قطعی یا غیر قطعی بودن رأی، صادره از دادگاه های بدوی یا تجدیدنظر و یا رأی حضوری یا رأی فرقی نمی کند. در غیبت.
ضمناً ماده 418 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می دارد کسانی که خود یا نماینده آنها در تعیین داور شرکت نکرده اند نیز می توانند به عنوان ثالث نسبت به رأی داور اعتراض کنند.
اصحاب دعوای شخص ثالث
معترض: معترض باید شخص ثالث باشد. اگر تصمیمی در یک دعوی صادر شود که حقوق شخص ثالث را نقض کند و آن شخص یا نماینده او به عنوان طرف دعوای منتهی به رأی گیری شرکت نداشته باشد، می تواند به آن رأی اعتراض کند. علاوه بر خواهان و خوانده، ثالث و شخص ثالث نیز اصحاب دعوا محسوب می شوند یعنی ثالث محسوب نمی شوند.
معترض باید ذینفع باشد. در صورت تضییع حقوق شخص ثالث، رأی می تواند مورد اعتراض قرار گیرد. (ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی) در هر حال در اعتراض ثالث ضرر معترض لازم نیست، بلکه ضرر به او کافی است.
معترض: طبق ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی، اعتراض اصلی باید به محکوم له و محکوم علیه واخواهی باشد. در دعوای شخص ثالث، اصحاب دعوای منتهی به رأی مورد اختلاف، اصحاب دعوا محسوب می شوند. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر در دادرسی منتهی به رأی مورد اعتراض چند طرف وجود داشته باشند (مثلاً تعداد محکومان یا محکومان)، آیا شخص ثالث می تواند فقط به برخی از آنها به عنوان طرف تجدیدنظر اعتراض کند؟
در حقوق ایران در مواردی که رأی غیرقابل تقسیم باشد، اعتراض شخص ثالث در صورتی پذیرفته می شود که همه طرفین دعوای منتهی به رأی مورد اعتراض طرف اعتراض باشند. در واقع بر اساس ماده 425 قانون آیین دادرسی مدنی در صورتی که حکم معترض غیر قابل تفکیک باشد همه ساقط می شود. لغو کل حکم نیز مستلزم آن است که در صورت تعدد محکومیت، همگی طرف دعوا باشند تا از حق دفاع برخوردار شوند. اما اگر رأی قابل تفکیک باشد، شخص ثالث ممکن است برخی از آنها را به اعتراض شخص ثالث تبدیل کند. در این صورت در صورت نقض رای تجدیدنظرخواهی، این تخلف فقط شامل طرفین دعوی می شود و لذا سایر محکومینی که طرف دعوای ثالث نیستند همچنان می توانند از رأی اعتراض کننده استفاده کنند.
مهلت اعتراض
قانون ایران مهلتی برای اعتراض شخص ثالث تعیین نکرده است. بنابراین احکام محاکم بدون مهلت قابل اعتراض توسط شخص ثالث است و علم یا عدم اطلاع شخص ثالث فرقی نمی کند.
رابطه بین اجرای حکم و اعتراض ثالث
«طبق ماده 422 قانون آیین دادرسی مدنی، اعتراض ثالث قبل از اجرای حکم مورد اعتراض قابل اقامه است و پس از اجرای آن در صورت اثبات حقوقی که مبنای و منشأ آن است، قابل اعتراض است. اعتراض لغو نشده است.» .
به نظر می رسد ملاک امکان اعتراض ثالث، وجود حقی است که مبنای اعتراض است، زیرا معترض باید ذی نفع باشد. بنابراین اجرا یا عدم اجرای رأی در احتمال اعتراض شخص ثالث تأثیری ندارد و آنچه مهم است وجود حق برای شخص ثالث است و حتی اگر قبل از صدور رأی، حق ثالث تلف شده باشد. اعدام، امکان اعتراض وجود ندارد.
اعتراض شخص ثالث اصلی
اعتراض ثالث اصلی در مواردی مطرح می شود که شخص ثالث به هر وسیله ای از رأی اعتراضی مطلع شده و به آن اعتراض می کند. اصل دادخواست اعتراض شخص ثالث به دادگاه صادرکننده رأی قطعی تقدیم می شود.
اعتراض شخص ثالث
اعتراض بدوی (غیراصلی) عبارت است از اعتراض یکی از اصحاب دعوا به رأیی که قبلاً در دادگاه صادر شده و طرف دیگر اظهار داشته است.رای در جریان محاکمه برای اثبات ادعای خود.
در اعتراض ثالث رأی معترضه در میان سایرین صادر می شود ولی به معترض استناد می شود. فرجام خواهی تاری در دادگاهی مطرح می شود که دعوا در آنجا طرح شده و حکم تجدیدنظرخواهی به عنوان دلیل ذکر شده است. این اعتراض بدون تقدیم دادخواست مطرح می شود و معمولاً در همان دادگاه رسیدگی و تصمیم گیری می شود.