استاد پرسید: آقای دستخط چولیان کارآفرین کیست و چه کار مهمی انجام میده؟
دستخط چولیان جواب داد: استاد کارآفرین کسیه که بقیه کار میکنن و اون فقط بالا سرشون وایساده و هی میگه آفرین آفرین. در یک لحظه انگار بمبی در کلاس منفجر شد. صدای قهقه و خندههای بلند دانشجویان در فضای کلاس پیچید.
استاد که اون روز دنده 2 گیربکس وجودش، درست جا نمیرفت و حال و احوال خوشی نداشت دستخط چولیان را از کلاس اخراج کرد. با قدرت و نفوذی که در دانشگاه داشت به همه عوامل مربوطه سپرد تا دستخط چولیان را 3 ترم تعلیق کنن.
پس از اتمام دوره تعلیق، خبری از دستخط چولیان نشد. و کم کم به باد فراموشی سپرده شد. کسی سراغش را نگرفت. ترمها آمدند و رفتند. دانشجویان آمدند و نشستند و جواب درستی برای این سوال که کارآفرین کیست و چه کار مهمی انجام میده ارائه دادن. آن درس بارها و بارها پاس شد. خیلیها فارغ التحصیل شدن. ولی خبری از دستخط چولیان نشد که نشد.
میدونم که تو هم منتظری ببینی آخرش چی میشه ولی منم از دستخط چولیان خبری ندارم و معلوم نیست کجاست و چه بر سر او آمده.
برگرفته از کتاب نانوشتهای به نام: "گیربکس بعضی از اساتید اول صبح خوب کار نمیکنه"