داستان سرایی در بازاریابی محتوایی به عنوان یک هنر توصیف میشود و مانند هر هنر دیگری نیاز به خلاقیت، زاویه دید، مهارت و تمرین دارد. داستان سرایی در تولید محتوا چیزی نیست که شما بتوانید در یک نشست، پس از یک دوره، درک کنید یا با آزمون و خطا بتوانید بر این حوزه تسلط یابید. هیچ کس در اولین تلاش خود داستانی را به طور کامل بیان نمیکند. به همین دلیل است که این مقاله را گرد آوری کردهایم تا به شما کمک کند تا مهارتهای داستان سرایی خود را در بازاریابی محتوایی بهبود بخشید و در مورد روشهای مختلف داستان سرایی بیشتر بیاموزید.
داستانسرایی یا Story Telling، روند استفاده از حقیقت و روایت برای ارتباط دادن چیزی به مخاطب است. برخی از داستانها واقعی هستند، و برخی به منظور توضیح بهتر پیام اصلی طراحی شدهاند.
داستانسرایی شکلی از هنر است که با گذر زمان در فرهنگ هر جامعهای نهادینه میشود. چرا؟ از آنجا که داستانها یک زبان جهانی هستند که همه - بدون توجه به گویش، شهر، یا میراث – آن را می فهمند و درک میکنند.
داستانها تصور و اشتیاق را تحریک میکنند و حس اجتماعی مشترکی بین شنوندگان و گوینده ایجاد میشود.
گفتن یک داستان مثل نقاشی کردن یک عکس با کلمات است. در حالی که هر کسی میتواند داستانی را تعریف کند، اما تنها افراد خاصی دارای مهارتهای داستان پردازی هستند و می تواند داستان برند سازمان و کسبوکارشان را به گوش دیگران برسانند.
هر عضو یک سازمان میتواند داستانی را تعریف کند. اما قبل از اینکه به این مساله برسیم، بیایید در مورد این که چرا در تولید محتوا به داستان سرایی نیاز داریم، صحبت کنیم.
دلایل مختلفی برای گفتن داستان وجود دار ، برای فروش، سرگرمی، آموزش دادن و خودستایی کردن و به خود بالیدن که در ادامه در موردشان صحبت خواهیم کرد.
1) یکپارچه کردن خلاصه مفاهیم و ساده سازی پیام های پیچیده
همه ما در درک یک ایده جدید احساس سردرگمی را تجربه کردهایم. داستانها در این زمینه به ما کمک میکنند. به مواقعی که داستانها به درک بهتر یک مفهوم کمک کردهاند فکر کنید. ممکن است یک معلم با استفاده از مثالهایی از زندگی واقعی یک مساله ریاضی را توضیح دهند.
یک خطیب برای درک بهتر خطبههایش از هنر داستان سرایی استفاده کند. یا یک سخنران از یک مطالعه موردی برای انتقال داده های پیچیده استفاده کند.
داستانها به یکپارچه کردن مفاهیم انتزاعی کمک میکنند و پیامهای پیچیده را ساده میکنند.
مثلا اپل را در نظر بگیرید. این کمپانی به جای اتکا به اصطلاحات فنی که تعداد کمی از مشتریان درک میکنند. توانسته است برای مصرف کنندگان معمولی دقیقا توضیح دهد که محصولات آن ها چگونه به آنان سود میرساند.
2) داستانها مردم را به دور هم جمع میکنند
ما میتوانیم بگوییم داستان سرایی یک زبان مشترک در سراسر جهان است. همه ما داستان قهرمان، شکست خوردگان، یا دل شکستگان را شنیدهایم. ما همه احساسات را پردازش میکنیم و میتوانیم احساسات خوشحالی، امید، ناامیدی و خشم را به اشتراک بگذاریم. اشتراک گذاری احساسات در یک داستان، حتی متنوع ترین افراد از نظر سلایق و علایق را به یک حس مشترک میرساند.
در دنیایی که به وسیله انبوهی از موارد مختلف تقسیم شده است، داستانها مردم را گرد هم میآورد و احساس اجتماعی آنان را تحریک میکنند. علی رغم زبان، مذهب، اولویتهای سیاسی، یا قومیت، داستانها ما را از طریق احساسی که حس میکنیم و به آنها پاسخ میدهیم، به هم مرتبط میکنند.
3) داستانها انگیزه میبخشند
داستان سرایی باعث میشود برندها شفاف و معتبر شوند، و به مشتریان کمک میکند که با برند و کارکنان پشت پرده ارتباط برقرار کنند. با تحریک کردن احساسات مردم و نشان دادن خوب و بد داستان می توانید، در خریدارانتان انگیزه ایجاد کنید و در نهایت آنان را وادار به کاری که مورد نظرتان کنید.
داستانها همچنین وفاداری به برند را ترویج میکنند. روایت یک داستان در رابطه با برند و یا محصولتان نه تنها آن را محدود نمیکند بلکه برای کسبوکارتان بازاریابی میکند.
کلمات "خوب" یا "بد" به نظر کاربر بستگی دارند. اما چند مولفه وجود دارند که می تواند یک تجربه داستان سرایی عالی، را هم برای خواننده و هم برای گوینده، ایجاد کند.
یک داستان خوب از برند شما:
برای اطلاع از فرمول و تکنیکهای داستانسرایی در تولید محتوا، وارد بلاگ وستا شده و این مقاله را به صورت کامل از اینجا بخوانید.