از زمانی که می شد بهم گفت جوون، این حرف رو هر از چند گاهی از افراد مسن تر، غریبه و یا آشنا می شنیدم که با حسرت می گفتند << قدر جوونی ات رو بدون >> اوایل که می شنیدم با خودم می گفتم، هنوز جوون نشدم موقع اش که برسه و جوون بشم قدرش رو می دنم.
چشم بهم زدنی تولد 24و 25و 26 و ... سالگی اومد و رفت و من هنوز نفهمیده بودم چطور قدر جوونی ام رو بدونم. با خودم گفتم اینجوری نمیشه باید از کسی بپرسم، ظاهرا به تنهایی نمی تونم به این راز و معمای پیچیده پی ببرم. در ضمن اگه دیر بجنبم دیگه کار از کار می گذره و از جوونی هم خبری نیست.
یادمه یک بار تو اتوبوس کنار یه پیرمرد که چند تا نون هم تو دستش بود نشستم. سر صحبت رو باز کردم و بعد از یه گپ و گفت کوتاه رفتم سر اصل مطلب که، به نظر شما چطور قدر جوونی ام رو بدونم؟
پیرمرد بدون معطلی جواب داد: کار کن پسرم کار، من اگه جوونی ام زیاد کار می کردم الان این وضعیت رو نداشتم، تا میتونی از نیروی جوونی استفاده کن و پول در بیار تا زمان پیری مثل من درمونده نشی.
تو همون روزها، چند بار دیگه هم از نفرات مختلف همین سوال و دغدغه اصلی ام رو پرسیدم ولی هر دفعه یه جواب متفاوت می شنیدم. یکی می گفت درس بخون، یکی دیگه می گفت ورزش کن و دیگری می گفت ....
خلاصه اینکه من جواب قانع کننده ای به دست نیاوردم و هر کسی از دید و تفکر و موقعیت خودش به سوال من جواب می داد. گذشت و گذشت تا اینکه احساس کردم از سن جوونی خارج شدم، چون دیگه کسی بهم اون جمله معروف رو نمی گفت.
نتیجه اخلاقی اینکه؛
قطعا من هیچ وقت به هیچ کس نخواهم گفت، قدر جوونی ات رو بدون.
اما به عوضش خواهم گفت:
اگه سعی کنی از دیروزت بهتر باشی اونهم تنها در مقایسه باخودت، اون موقع تا ابد جوونی.