فاطمه راجی
فاطمه راجی
خواندن ۵ دقیقه·۷ ماه پیش

والدین سمی


والدین سمی
والدین سمی

شاید این کلمه خیلی برامون عجیب و سنگین باشه چون همیشه ما والدین رو به عنوان افراد با مهرو محبت شناختیم ولی الان باید با این باور مواجه بشیم که شاید خیلی از پدر و مادرها سمی باشن. من اولین بار این عبارت ( والدین سمی) رو روی جلد کتابی اثر سوزان فوروارد خوندم و کمی برام عجیب بود. شاید در جامعه ما که همیشه احترام به پدر و مادر و هر بزرگتری جز اصول اولیه تربیتی بوده و اینکه همیشه پدر و مادر بر فرزند حقی دارن و هیچ وقت حقوق فرزند جدی گرفته نشده دونستن این عبارت یه جور تابو شکنی تلقی بشه. ما در طول دوران رشد جسمی و روانیمون در معرض آسیبهای بسیاری از سوی پدر و مادر به طور خواسته یا ناخواسته بودیم. آسیب هایی که تحت عنوان تربیت بر فرزند تحمیل میشه. در خیلی از موارد فرزند توان مقابله با این سم های روانی رو نداره چون به علت سن پایین و آگاهی کم نمیتونه و نمیدونه که چه حرف و رفتاری رو باید باور کنه یا بهش اهمیت نده.حتی شاید در یک سن خاص به این درک هم برسه که این حرفها براش آسیب زاست ولی به علت وابستگی مالی یا روانی که به پدر و مادر داره محکوم به سکوت بشه. این باورها میتونه به عنوان بلوک های ذهنی در ضمیر ناخودآگاه فرزند بشینه و بعدا در زندگیش، تصمیماتش، علایقش و انتخابهاش تاثیر عمیقی بزاره. مثلا من میبینم یا در فضای مجازی میخونم که مثلا بچه ای در درسی نمره کم گرفته و وقتی میاد این رو به پدر و مادرش اطلاع میده اونها شروع به تحقیر بچه میکنن که تو هیچی نمیشی!!! تو کودنی!! و متاسفانه در بسیاری از موارد این کلمات در باور و تصور بچه از خودش میشینه و شاید حتی تا آخر عمر باهاش بمونه. خیلی از ترسها و اضطرابهایی که فرزند در بزرگسالی باهاش درگیره شاید ناشی از همین سم هایی باشه که در کودکی دریافت کرده. مثل اضطراب طرد شدن، ناکافی بودن، حس ارزشمندی نداشتن، عزت نفس و اعتماد به نفس پایین داشتن. در مثال دیگه شاید شما نسبت به یه اندامتون حس خوبی ندارین. یا احساس زیبا بودن نمیکنین. اگه کمی فکر کنین شاید به زمانی برسین که عبارتهایی شبیه اصلا هم خوشگل نیستی یا چقدر با این مدل مو زشت شدی از سوی پدر و مادر شنیدین. البته حتی این جملات و عبارات سمی میتونه از سمت حلقه های ارتباطی دورتر مثل پدربزرگ، مادربزرگ، خاله،عمو، عمه، دایی، همسایه، معلم و هر کس دیگه ای به سمت بچه پرتاب بشه.

داستان اینجاست که وقتی بعدها این جملات و رفتارهارو برای پدر و مادر یادآوری میکنین شاید بگن ما برای خودتون این کار رو کردیم و اگه اون عکس العمل رو نداشتیم معلوم نیست الان عاقبتتون چی میشد.پس خیلی یادآوری اینها فایده ای نداره و جز تولید یه سیکل خشم و ناراحتی و عذاب وجدان سود دیگه ای نداره.

چیز دیگه ای هم که شنیده میشه اینه که پدر و مادرها هم محصول همین روش تربیتی غلط بودن و اونها هم در طول رشدشون کلی آسیب دیدن و این روش رو با توجه به سطح آگاهیشون روی فرزند پیاده کردن. من مطلقا منکر آسیب هایی که خود پدر و مادر باهاش درگیر بودن نیستم ولی این رو حق فرزند میدونم که دارای پدر و مادری باشه که به نقاط ضعف و آسیبهاش حداقل آگاه باشه و بدونه هر رفتار و هر واکنشی که در مقابل فرزند انجام میده لزوما درست نیست. اینکه پدر و مادر از نظر سنی بزرگتر هستن لزوما تایید کننده این مطلب نیست که همیشه درست میگن و درست رفتار میکنن. در مقام یک پدر و مادر باید دونست پدر و مادر ها علاوه بر داشتن وظیفه برای تامین نیازهای اولیه فرزند مثل خوراک و پوشاک، مسئول رشد روانی بچه هستن. باید بدونن که واکنشهاشون، حرفهاشون، رفتارهاشون باهمدیگه در خونه به خصوص اگر در طولانی مدت تکرار بشه میتونه تاثیر بسیار عمیقی در بچه بزاره که تا سالیان سال باهاش باقی بمونه و شاید هیچ وقت حتی ازش آگاه هم نشه.که ما هم همراه بچه مون باید رشد بکنیم، آگاه بشیم و بیشتر یاد بگیریم. سعی کنیم تا اونجایی که میتونیم روی رشد خودمون قبل از بچه دار شدن کار کنیم و این پروسه رو در طول رشد بچه هم ادامه بدیم. باید بدونیم پدر و مادر شدن اگر چه وظیفه سنگینی هست ولی اگه حداقل، زمانی که اشتباهی در رفتارمون با بچه داریم بهش بگیم و سعی کنیم جبران کنیم. اینجور هم نباید فکر کنیم که هر خطایی که در رفتارمون نسبت به بچه داشته باشیم منجر به آسیب روانی پایدار درونش بشه. اصولا اگه اون رفتار اشتباه مستمر باشه و بچه با روشهای مختلف با این رفتارهای سمی مواجه بشه میتونه براش آسیب زا باشه.

اما اگه خودتون الان بزرگسال هستین و والدین سمی دارین چیکار باید بکنین؟ من هیچ وقت نمیتونم توصیه کنم که قطع رابطه کنین و خلاص. شاید یک نفر انتخابش این باشه که خب میتونه انجام بده و هزینه روانی این مسئله رو هم بپذیره. ولی میتونم بگم شاید بهترین کار داشتن استقلال مالی و روانی تا حد ممکن و کم کردن رابطه هست. اینکه اگر امکان زندگی کردن در فضای جدا از والدین براتون هست خب شاید بهترین راه این باشه. اینجوری شاید دیگه هر روز و هر ساعت در معرض دریافت این رفتارهای سمی نباشین و شدتش براتون کمتر بشه. بعد اینکه به این رفتارهای سمی والدین آگاه بشین. اینکه هرحرکت و رفتار و واکنشی که دارن لزوما درست نیست و باید خودتون قدرت تحلیل پیدا کنین و بتونین رفتارهاشون رو بررسی کنین و اگر فکر میکنین درست نیست سعی کنین حداقل باورش نکنین و به خودتون یادآوری کنین که این یه رفتار سمی بود. و اینکه اگه آسیب جدی از این مورد دیدین که به شدت داره روی شما و روابطتتون، تصمیماتون، باورهاتون تاثیر میزاره حتما از یک روانشناس یا روانکار کار درست کمک بگیرین.

والدین سمیپدر مادر
یه داروساز عاشقِ روانشناسی.کتاب.فیلم.گفتگو.سفر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید