هر چه بیشتر میگذرد بیشتر میفهمم که چقدر آدمها دروغ میگویند و خودشان را فریب میدهند. اصلا این دروغ گفتن و فریب دادنِ خودمان انگار باید وجود داشته باشد تا آدمها بتوانند زندگی کنند. ما یک گونه جانوری هستیم که برای زنده ماندن کاملا وابسته به هم نوعان خود هستیم.
شاید برایتان سوال پیش آمده باشد که یعنی چی برای زنده ماندن نیاز به بقیه آدمها داریم؟ پاسخ اینست که شاید فرضا در حال حاضر بتوانیم برویم کوه یا جنگل و بدون انسانها زندگی کنیم، اما اجدادمان اینگونه نبودند. آنها مثل ما ابزار، تکنولوژی و ... نداشتن بنابراین برای محافظت از خود و تامین نیاز های خود کاملا به آدمهای دیگر وابسته بودند.
اگر اینطور نبودند پس چطور میتوانستند زنده بمانند؟ آنها که مثل ببر و پلنگ قدرتی ندارند که از خود دفاع کنند. آنها فقط میتوانند خطر احتمالی را پیشبینی کنند و با انجام دادن کار تیمی از آن خطر جلوگیری کنند یا طعمه را شناسایی کنند و برای شکار کردن نقشه بکشند. اصلا تفاوت انسان و حیوان همین است که انسان مغز پیچیده ای دارد و بنابراین میتواند بهتر خیالبافی کند و از زبان به شکل پیشرفته تری بهره ببرد.
همه اینها را گفتم تا بگویم ما موجوداتی اجتماعی هستیم و دقیقا به همین دلیل دروغ میگوییم و خود را فریب میدهیم. از جهتی نیاز داریم احساساتمان را ابراز کنیم تا درک شویم و از جهتی دیگر به دنبال تایید اجتماعی هستیم، ذاتا میل داریم در جمعی پذیرفته شویم. بنابراین احساساتی که مورد تایید اجتماعِ مورد نظر نباشد (به هر دلیلی) را سرکوب میکنیم و به شکل دیگری نشان میدهیم و یا اصلا نشان نمیدهیم. میدانیم فلان کار بد است اما برای تایید در اجتماع آن را انجام میدهیم. بله، ما دروغ میگوییم و خودمان را فریب میدهیم چون موجودی اجتماعی هستیم.
همه این خصوصیات در ما بوده چون کاربرد داشته و باعث میشده زنده بمانیم، اما حالا چه؟ آیا الان هم مانند گذشته حمله حیوانات مارا تهدید میکند؟ غذا نداریم؟ مسکن؟؛ پس چرا همچنان چنین تمایلاتی داریم؟
پاسخ ساده است: ژن ما تغییر نکرده چون همچین ژنی در طبیعت تکثیر میشود. چرا؟ چون میتواند زنده بماند و خودش را با طبیعت تطبیق دهد. چرا؟ چون علم،تکنولوژی و.. را ساخته است. چرا؟ چون به جای جسم قدرتمند، مغز پیچیده ای دارد. چرا چون باید زنده بماند. چرا؟ نمیدانم !