بترس از شری که خودت مبتذلش کردی: اعدام کردی، سرکوب کردی، خون ریختی، غارت کردی و همه اینارو با جملاتی مثل در راه خدا و در راه وطن توجیه کردی.
همین شری که مبتذلش کردی، از کجا میدونی یه روزی یقه خودتو نگیره؟
فکر میکنی اونی که تمام وجودش رو خشمگین کردی و هیچی برای از دست دادن واسش نداشتی، میشینه نگات میکنه؟
نه، چه اشتباه بزرگی ! .. اون دیگه ارزش جان انسان واسش مهم نیست، اون اصلا در اون شرایط نمیتونه فکر کنه، میدونی چرا؟ چون خودت خواستی ! .. زجر دیده زجر میده، کتک خورده کتک میزنه، تجاوز شده تجاوز میکنه.
فکر اینجاشو نکرده بودی، نه؟
عب نداره همه دیکتاتورا همینن. فکر میکنن وقتی قدرت تفکر رو از مردمشون بگیرن به هدفشون رسیدن، در حالیکه انسانی که قدرت تفکر نداره و در جهت اهداف تو عمل میکنه، اگه مستاصل بشه، علیه خودت میشه و پدرتو در میاره.
بله، آرمان ما یا بهتره بگم حداقل من، این نیست که مثه تو جنایت کنم، فقط هدفم اینه که قدرت رو ازت بگیرم و از جامعه دورت کنم تا آسیب نزنی.
ولی همه اینا حرفه ! .. قبل تر گفتم اونی که سراسر وجودش خشمه، این چیزا حالیش نیست.
خلاصه که به سرنوشت بقیه دیکتاتور های تاریخ نگاه کن و بترس ....