● چرا بده؟ "چون خدا گفته"
● چرا خوبه؟ "چون خدا گفته"
● علت این پدیده چیه؟ "خدا"
● چرا جهان اینجوریه؟ "خدا"
● تهش چی میشه؟ "خدا"
میبینید؟ برای هر سوالی یک جواب آسون و راحت پیدا میکنند و همونو حقیقت مطلق میدونند، چرا؟ چون سخته، چون جستجو و فکر کردن سخته. انسان به طور ذاتی تمایل به راحت طلبی داره و حوصله فکر کردن رو نداره. مغز انسان هدفش امنیت و بقا هست و چیزی که باعث بشه مغز رو خسته کنه، انتخاب نمیشه. اما از اونور، چیزی که به اصطلاح «هلو برو تو گلو» باشه، انتخاب میشه.
اما الان دیگه از اون دوران عبور کردیم، از اون دوران که به فکر غذا امنیت و مسکن بودیم. فهمیدیم که حداقل برای بهتر کردن زندگی خودمون نباید برای همه چیز یک جواب آماده داشته باشیم، پس شروع کردیم به کشف جهان و رفتیم دنبال علت پدیده ها.
به نتایج خوبی رسیدیم، علت بارون، زلزله و بقیه پدیده های طبیعی رو فهمیدیم، به جای اینکه به یک بیمار بگیم برو دعا کن، علت بیماریش رو فهمیدیم و سعی کردیم راهکار بدیم. فیزیک، شیمی، زیست و بقیه علوم به ما کمک کردند تا بهتر جهانی که توش زندگی میکنیم رو بشناسیم، تکنولوژی به ما کمک کرد تا راحت و سریع تر باهم ارتباط برقرار کنیم.
پس دیگه به جای اینکه برای ندانسته هامون یه جواب آماده داشته باشیم(خدا)، با شجاعت گفتیم "نمیدانم پس برم به دنبالش که بدانم" و همین نقطه آغاز پیشرفت انسان بود.
اون کس که همه چیز رو میدونه و حتی بعد مرگش هم میدونه که قراره چه اتفاقاتی بیوفته(دیندار)، هیچ تلاشی برای دونستن نمیکنه و فکر میکنه حقیقت از آن اوست.
در یک دوره ای انسان ها اینطور بودن ولی سوالی که پیش میاد اینه که اگر انسان ها همچنان اینطور میبودن، آیا ما پیشرفتی میکردیم؟ آیا الان من میتونستم افکارم رو در یک سایتی منتشر کنم که شما بخونید؟
در قرن 21 هستیم و از این خرافات عبور کردیم و جملاتی نظیر:
"به خدا توکل کن خودش درست میشه"
"ما که نمیدونیم حتما حکمتی داشته"
و...
چیزی جز راحت طلبی، مسئولیت گریزی و عدم پذیرش رنج نیست و کسانی که همچنان از این جور حرف ها میزنن در گذشته گیر کردن، درست مثل کسی که به جای استفاده از وسایل نقلیه از اسب و خر استفاده میکنه یا به جای استفاده از موبایل هوشمند از نوکیا 1100 استفاده میکنه و یا اصلا استفاده نمیکنه.
شما آزادید هر باور کهنه و پوسیده ای رو بپذیرید و هر طور که دوست دارید زندگی کنید و کاری به کسی نداشته باشید. قصد من از انتشار این مطلب خداناباور کردن کسی نیست، قصدم اینه که نشون بدم قیمه هارو رو ماستا ریختن اشتباهه. یعنی چی؟ یعنی بحث هایی که در مورد خدا، دین، ماوراطبیعه و ... هستند، در حوزه اعتقادی هستند و وارد کردن اونها در حوزه های دیگه مثل علم و منطق، مضحک و خنده داره.
بنده خودم خداناباور هستم اما به شدت از آزادی عقیده و حقِ باور داشتن به خدا و یا هر باور غیر منطقی دیگه ای دفاع میکنم به شرطی که شخصی باشه، آسیب نرسونه و پاش رو از حوزه اعتقادی به بقیه حوزه ها نکنه.