امید
امید
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

انتخاب طبیعی و عدالت در اجتماعات انسانی


انسان با وجود تمامی تفاوتهایی که با سایر حیوانات دارد در حقیقت گونه ای حیوانی بر روی زمین است و مغلوب قوانین طبیعی. پرقدرت ترین نیرویی که در طول تاریخ در تغییر گونه های طبیعی نقش داشته است " انتخاب طبیعی " می باشد. طبیعت به صورت سازمان یافته در هر دره و هر منطقه، از گونه هایی که سازگاری بیشتری با محیط خود داشته اند حمایت کرده و اجازه استفاده گونه های ناسازگار از منابع محدود را نمی دهد و از این طریق موجب تغییر جمعیت اجتماعات حیوانی می شود.

ما ممکن است انسان را به عنوان گونه ای با قابلیت سازگار شوندگی بیشتر در نظر بگیریم اما با این وجود همواره گروهها ، جوامع و افراد انسانی ناسازگاری در طول تاریخ بشریت تشکیل و قانون انتخاب طبیعی آنها را به نیستی و یا قرار گیری در اقلیت محکوم کرده است. مقصود از سازگاری در اینجا، تبعیت از قوانین طبیعی و احترام به وجود حیوانی انسان است.

جدایی انسان مدرن از مذاهب و اندیشه هایی که بعد مادی را قربانی وعده های ماورایی می کنند و افزایش روحیه لذت طلبی او نیز در جهت همین انتخاب طبیعی بوده است. محدود کردن انسان در چهارچوبی که موجب سرکوبی بعد جسمانی و حیوانی او شود منجر به عدم سازگاری انسان با زندگی زمینی و طبیعت او است و این عدم سازگاری از سوی طبیعت انتخاب نمی شود. این نکته کلیدی مذهب زدایی در دنیای مدرن است. طبیعت از انسانها و اندیشه های ناسازگار حمایت نمی کند و این ناسازگاری منجر به کاهش دسترسی آنها به منابع می شود. البته به دلیل مشخصات خاص انسان که قابلیت سازگاری زیادی دارد همواره اقلیتی از تفکرات ناسازگار وجود خواهد داشت اما جهت انتخاب طبیعی کاهش جمعیت آنها و افزایش جمعیت سازگارترهاست.

قوانین واقعی و شاید نانوشته در اجتماعات انسانی را باید بر این اساس تحلیل و ارزیابی نمود. فکر کنید انسانهای زیبا در روابط و کارهای خود موفق ترند و بیشتر مورد استقبال قرار می گیرند. موقعیت های اجتماعی بیشتری برای اشتغال، برقراری رابطه، ازدواج و ... خواهند داشت و این یعنی دسترسی بیشتر به منابع.طبیعت از زیبایی حمایت می کند و با افزایش جمعیت افرادی که زیبا تلقی می شوند دسترسی سایر افراد ( زشتها ) را به منابع محدود و محدودتر می نماید. این به معنی این است که نسلهای آینده از ما زیباتر خواهند بود. توجه داشته باشید از نظر علمی محیط نمی تواند در ژنها تغییر دهد و فشار انتخاب طبیعی از طریق تغییر درصد ژنهای غالب در اجتماع است. در همین مثال چون انسانهای زیبا موقعیت ازدواج و نسل آوری بیشتری داشته و بیشتر انتخاب می شوند ژنهای افراد زشت به مرور درصد کمتری در جامعه خواهد یافت و چهره اجتماع تغییر خواهد نمود.

ممکن است گروهی این را ناعادلانه بدانند زیرا نوزادی نقشی در زیبایی یا سایر مشخصات ظاهری ژنتیک خود ندارد. این نکته را باید بیان نمود که همانگونه که زنجیره غذایی را در دنیای حیوانات عادلانه می دانیم ( خورده شده حیوانی توسط حیوان قوی تر و .. ) باید توجه کرد که انتخاب طبیعی نیروی حافظ بقای موجودات در زمین است و از این حیث عادلانه می باشد. این عدالت قوی تر و اصیل تر از قوانین قراردادی انسان بوده و پذیرش همگانی و قهری خواهد داشت. یعنی در این دیدگاه پذیرش قوانین طبیعی عدالت است. در وضع قوانین انسانی اثر طبیعی عمل را عادلانه می دانند. فرض کنید اگر کسی به علت سهل انگاری به دره بپرد و به دلیل قانون جاذبه تکه تکه شود هیچکس از بی عدالتی سخن نمی گوید.

در عدالت طبیعی همواره پیروز و مغلوب وجود دارد. این را در اجتماعات انسانی نیز می توان به وضوح دید. برخورداری و کم برخورداری وجود دارد و جبر طبیعی و جغرافیایی و انسان مانند سایر گونه ها چاره ای جز پذیرش آن ندارد.







انتخاب طبیعیطبیعتعدالت
امید هستم. مهندسی در دانشکده ادبیات. تحلیلگری در جهان تحلیل رونده و یکی با ذهن عددی جایی که همه در حال توصیفند. آقای همه چیزدان و عکاس لحظات در کلمات. امید هستم. شاید شما کمی به من نیاز داشته باشید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید