در جزیرهی اینترنتِ ایران آدم حوصله دارد به یک چیزهایی با دقت بیشتری نگاه کند و یکی از این یک چیزهایی که این لحظه میخواهم از آن بنویسم/بگویم مربوط است به اسنپ، تپسی، شهر کتاب آنلاین و الخ. مربوط است به ارتباطی که یک کسب و کار با مخاطب میتوانست داشته باشد و میخواهد یکجوری نشان دهد که دارد. که یعنی یک عالمه تیم عریض و طویل با القابِ دهان پُرکن پشت صندلیهاشان دارند درست کار میکنند و من این لحظه و در این حوصله میخواهم در این چند خطی که چند تن بیشتر نمیخوانند دستشان را بفشارم و برای این فشار دادن اول باید متن پیامشان را بنویسم که اشتباه نکرده باشم.
اولین پیام را من از تپسی گرفتم، پیام این بود:
تپسی همچون گذشته در دسترس و آماده خدمت رسانی به شماست.
در صورتی که اپلیکیشن تپسی شما با اختلال مواجه است، آخرین نسخه را از لینک زیر و الخ.
دومین پیام را از اسنپ گرفتم، پیام این بود:
اسنپ در خدمت شماست
از همین حالا می توانید مانند گذشته درخواست سفر دهید
سومین پیام از شهر کتاب آنلاین بود:
شهرکتاب آنلاین همچون گذشته در دسترس شما میباشد.
و این لحظه که دارم این متن را مینویسم هم یکی دیگر از یکجای دیگر، همه مضمونها یکی است و به منِ مخاطب میگوید که مشکلی برطرف شده. من در تمامِ اینها هِی از خودم پرسیدهام اینها مگر پیامی دادهاند که سرویسشان کار نمیکند، وبسایتشان بسته شده است و هزار بیانِ دیگر که بعد بیایند و بگویند در دسترساند، آمادهاند و پیامهایِ تکراری دیگر؟
و من در این چند خطی که بیحوصله نوشتهام میخواهم دستِ کپیرایترها و مارکتینگ و واحدهای چین و ماچینشان را بفشارم که هیچکدامشان کاربر را انساندر نظر نگرفتهاند - که سرِ سوزنی شعور دارد - که تو باید اول به او بگویی که نیستی و بعد بگویی که هست شدی و در کنارِ این دستی که نمیشود فشرد میخواهم فقط بگویم که ما، که همهی کاربرانِ شما این حجمِ بیسوادی را میبینیم و میفهمیم، فقط شاید حوصله نداریم در آب و هوایِ این جزیره بیاییم و حرفی بزنیم.