ویرگول
ورودثبت نام
پرهام غدیری‌پور
پرهام غدیری‌پور
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

اگر در سرای سعادت کس است...

سخن سعدی آینه‌ای است در برابر ما. به نظر می‌رسد در این حکایت بوستان می‌توان چند مشکل امروزمان را نکته‌وار ببینیم:

شبی دود خلق آتشی برفروخت / شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شکر گفت اندر آن خاک و دود / که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیده‌ای گفتش ای بلهوس! / تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار؟ / اگر چه سرایت بود بر کنار؟ ...
... توانگر خود آن لقمه چون می‌خورد؟ / چو بیند که درویش خون می‌خورد؟
مگو تندرست است رنجوردار / که می‌پیچد از غصه رنجوروار ...
... اگر در سرای سعادت کس است / ز گفتار سعدیش حرفی بس است
همینت بسند است اگر بشنوی / که گر خار کاری، سمن ندروی
اگر در سرای سعادت کس است / ز گفتار سعدیش حرفی بس است
اگر در سرای سعادت کس است / ز گفتار سعدیش حرفی بس است
https://vrgl.ir/QRImR
https://vrgl.ir/pI0aT
https://vrgl.ir/jEzw6
https://vrgl.ir/op143
https://vrgl.ir/7luGV
https://virgool.io/@wa.eppagh/list/jsabxxqcte7b
سعدیبوستانفارسیاخلاق
ویراستار و وب‌نویس و کتابدار، علاقه‌مند به: دانش، فناوری، هنر، زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و باستان‌شناسی، طبیعت و محیط زیست. صاحب نظران منت بگذارند و چیزی بفرمایند تا بیاموزم. linkedin.com/in/eppagh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید