پرهام غدیری‌پور
پرهام غدیری‌پور
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

ضمیر منفصلِ اضافی در فارسی (من، تو، او،...)

در فارسی، فاعل از فعل پیدا است؛ پس خیلی جاها آوردن ضمیر منفصل اضافی است. حشوها واژگان یا ترکیب‌هایی هستند که به بیان معنا کمک نمی‌کنند.

حشو چیست

صاحب‌نظران و سخن‌دانان دربارهٔ «حشو» بسیار گفته‌اند. یک تعریف آن چنین است: «جمله یا کلمه‌ای است که از نظر معنی غیرلازم است و اگر آن را حذف کنند، به معنای سخن لطمه‌ای نمی‌خورد.» (۱)
حشو موجب می‌شود بیان ضعیف شود. این ایراد، تمرکز خواننده را کم می‌کند. چرا مفهومی را که می‌توان در دو کلمه گفت، باید در سه کلمه بیان کرد؟ اگر می‌شود در یک کلمه بیان کرد، چرا باید با دو کلمه گفت؟ خیلی از متن‌هایی که می‌نویسیم این‌طور هستند: کلمهٔ بسیار، مفهوم کم. درک معنا از متنِ پر از حشو، مانند این است که بخواهید از پشت شیشهٔ بخارگرفته به‌زور ببینید آن طرف پنجره چه خبر است. متنِ بدون حشو، روان‌خوان و روشن و آسان‌فهم است.
برای بیان نمونه، مصدر «مورد توجه قرار دادن» یکی از حشوها است که به‌جای «توجه‌کردن» به کار می‌رود. «خلبان هواپیما» هم حشو است. چون «خلبان» فقط به کسی می‌گویند که هواپیما را می‌راند؛ پس نیازی به گفتن «هواپیما» نیست.
برخی تعریفِ مفهوم حشو را خیلی شُل گرفته‌اند؛ یعنی خیلی چیزها را در بر نمی‌گیرد. برخی نیز آن را خیلی سفت گرفته‌اند؛ یعنی واژگان و ترکیب‌های بسیاری را در بر می‌گیرد. از اینجا مفهوم «حشوانگاری» را تعریف کرده‌اند؛ برای بیان اینکه نباید در حشو گرفتن زیاده‌روی کرد.

ضمیر منفصلِ اضافی، ضمیر منفصل ضروری

«حشو بودن» به‌تعبیری به‌کاربردنِ غیر ضروری کلمات و ترکیب‌ها است. یکی از نمونه‌های حشو که به نوشتار و گفتار امروزی و زبان عامیانهٔ برخی از ما هم سرایت کرده، به‌کاربردن اضافیِ ضمیر منفصل است؛ یعنی من، تو، او، ما، شما، ایشان.
در برخی زبان‌ها، همچون انگلیسی و فرانسه، اگر ضمیر منفصل در جمله نیاید، علامت دیگری نیست که معلوم بشود فاعل کیست. ازاین‌رو آوردنِ ضمیر منفصل در جمله ضرورت دارد.
فارسی «ضمیر متصل به فعل» دارد؛ یعنی فاعل از خودِ فعل پیدا است. برای نمونه وقتی می‌گوییم «رفتم»، از همین یک کلمه که فعل باشد، پیدا است که فاعل آن «اول‌شخص» یعنی «من» است. پس ضرورت ندارد ضمیر «من» هم را بگوییم.
در گفتار و نوشتار امروزی، بیشتر مواقع که ضمیر منفصل را می‌گوییم و می‌نویسیم، اضافی است. این کار در تاریخ نثر و نظم زبان فارسی سابقه ندارد. این‌طور حرف‌زدن و نوشتن مثل این ترجمه‌های ناجور است که مترجم نه انگلیسی را خوب می‌داند نه زبان مادری خودش را طبیعی حرف می‌زند؛ فارسی را به‌انگلیسی می‌گوید.

توجه شود که در دو موقعیت، بیان ضمیر منفصل ضروری است:
۱ـ اگر نیاز باشد بر فاعل تاکید شود، یا تاکید بر «خاص‌بودنِ انجام عمل به دست فاعل» باشد. نمونهٔ آن این است که سعدی گفته: «من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست برتابم / بدار ای خواجه دست از من، که طاقت رفت و پایابم». دارد می‌گوید ممکن است دیگری طاقت داشته باشد؛ ولی «من» در خود نمی‌یابم.
۲ـ فاعل در جملاتِ پی‌درپی تغییر کند و ممکن باشد که خواننده گم کند، درنیابد و به اشتباه بیفتد. (۲)

حالا گوش تیز کنید ببینید چقدر از این ضمیرهای اضافی می‌شنوید و می‌خوانید.

پانویس:
(۱) این تعریف از کتاب «فرهنگ درست‌نویسی سخن» نقل شده است.
(۲) برگرفته از دستور زبان خانلری، ص ۳۴۷.

متن بدون حشو، روان‌خوان و روشن و آسان‌فهم است.
متن بدون حشو، روان‌خوان و روشن و آسان‌فهم است.


نویسندگیویراستاریدرست‌نویسیفارسی
ویراستار و وب‌نویس و کتابدار، علاقه‌مند به: دانش، فناوری، هنر، زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و باستان‌شناسی، طبیعت و محیط زیست. صاحب نظران منت بگذارند و چیزی بفرمایند تا بیاموزم. linkedin.com/in/eppagh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید