دربارهی ملکوت بازار رمز-ارز[1]ها
متافور: دلالی زبانِ دیگر
راز (mystery) بهعنوان یک مخفیِ مگوی، با رمز (crypt) بهعنوان یک گفتهی خفی متفاوت است. دو پوشیدهای که در گفت از هم متمایز میشوند. راز صامت است و رمز الکن. راز با سکوت پوشیده است و رمز با لکنت. لکنت، تپقهای سکوت است. براینمبنا زبانِ انسان را میتوان تپق یا لغزشِ فرویدیِ سکوتِ هستی دانست: لحظهی زایشِ زبان، بهلکنتافتادنِ سکوت، هبوطِ راز به رمز. در ملکوتِ راز، در برج بابل، زبانِ همه سکوت بود. سکوت، این تنهازبانِ بیلکنت.
مرموز، انسانیست؛ و یگانهرمزِ انسان، زبان، الکن. هر گفتهای رمزگویی، هر نوشتهای رمزنگاری و هر فهمی رمزگشاییست. زبان، طلسمیست که گشودنش با طلسمی دیگر ممکن است: ارجاع بیپایان زبان به زبان؛ ابطال سحر با سحر؛ معرکهی تفاسیر. اعجازِ عصا و اژدها، تأویلِ جنبیدنِ زبان بود به اولِ سکوت؛ به ملکوتِ راز.
انسانِ پساعصا، غرقه در طلسم تفاسیر، چنگ در زبان شیطان زد؛ استعاره (metaphor) زاده شد: لکنت بهمثابهِ سکوت؛ رمز درمقام راز. زبانی که تا پیش از شیطان، ارز مبادلاتیِ دولتِ ناسوت بود، قصدِ فتحِ بازارهای جهانِ دیگر کرد. موقعیت انترناسیونال یا دوملیتی شیطان، این امکان را به زبان میداد که رمز به راز دلالت کند. دلالی رمز و راز، تا نامیدنِ پسکوچهها و سرشماریِ ساکنانِ حرمِ ستر و عفافِ ملکوت[2] پیش رفت: امپراتوری نشانهها، امپریالیسم زبان.
"تشخیص وجود نوعی رابطه میان شیطان و صنایع بدیعی، نیازی به بینشهای ژرف کلامی ندارد. مجاز، قطب مخالف حقیقت و بیان مجازی قطب مخالف بیان حقیقی (یا تحتالفظی) است. صرف کاربرد واژهی مجاز برای توصیف صنایع بیانی، اعم از استعاره و کنایه و مجاز مرسل و غیره، به ما این اجازه را میدهد که پای شیطان را بهمیان کشیم، زیرا کیست که از دروغگویی و فریبکاری ابلیس بیخبر باشد"[3].
متاورس: دلالی جهانِ دیگر
وسوسهی مزمنِ دستیافتن به جهانِ دیگر، اخری یا آخرت -سمپتوم فروریختنِ بابل و دستنیافتن به بهشت در زمین- اینک وخامتِ تازهای یافتهاست. جنّ بنّای تکنولوژی، با تسلیحِ ابناء بشر به زبانِ زرگریِ ماشین، به باینری (binary) و مصالح دیجیتال، رمزی را که درآغاز کلمه بود، درآخر به یک بیت[4] (bit) بدل کردهاست و رمزنگاریِ راز را، از بهحرفکشیدن یا برساختنِ کلامیِ ملکوت، به برساختنِ اثیری آن. برنامهنویسیِ راز، تولیدِ ملکوت، ملکوتی از ابتدا در یدِ انسان را با سرعت جنّیان بهپیش میبرد. "اگر چنانکه والتر بنیامین میگوید، این قضیه حقیقت داشتهباشد که کارل مارکس در انگارهی جامعهای بیطبقه، انگارهی ملکوتِ منجیانه را ناسوتیسازی و اینجهانی کرده، پس اصلاً عجیب نیست که دراینجا هم همان بنبستهای فکری و جدلهای کلامیای شکلگیرد که متألهین بر سر نحوهی اندیشیدن دربارهی تبیینِ زمانِ آخرت دچارش بودند"[5]. زمانی اگر ماتمِ تکنولوژیک برای ازدسترفتنِ باغ عدن، در دلالتی چون سیبِ تراریختهی کمپانی اپل با یک گاز از خاطرهی هبوط نشان مییافت، امروز ماخولیای یک ملکوتِ تکنولوژیک، با دلالیِ خیالِ عروج به جهانِ متاورس (metaverse)، سمپتوماتیک یا دردنشان شدهاست.
متاورس که میشود آنرا به مابعدِجهان یا وراجهان ترجمه کرد، یک ملکوتِ متافوریک، یک فرا-زمینِ مجازیِ سهبعدیست که از آن بهعنوان نسل سوم اینترنت (web3) یاد میشود. اگر نسلهای اول و دوم اینترنت، بهترتیب مبتنی بر مبادلاتِ متنی و ارتباطاتِ چندرسانهای بود، نسل سوم، با بازکردنِ چشم سومِ کاربران بهمدد عینکهای واقعیت مجازی (VR) و دیگر ادواتِ ویآر، قدمزدن در فضای مجازی (اصطلاحاً walk the web) و تعاملاتی اثیری (ethereal interactions) را ممکن کرده است: از رفتن به کنسرتهای مجازی و حضور در گالریهای دیجیتال تا تجربهی سفرهای سایبری و خرید ملک در پلتفرمهای مجازی. اینترنت دیگر یک ساحتِ دوبعدی روی صفحهی مانیتور نیست. متاورس با دیجیتالیزهکردنِ گوشتوپوست، حلول بدن در کالبد روح را محقق کردهاست. اینبار شیطان، این آواتارِ اعظمِ شر، از ابتدا در میان صورتهای مخیّل و ارواحِ پیکسلیِ بشر حاضر است. اینجا عرشِ اوست: مَجازِ ملکوت. و این پژواک آشنای او: "ما میخواهیم با تصاویر، جهان را برای شما چنان دوباره مرتب سازیم که به لرزه بیفتید. [...]. حتی اگر گوشهایتان را ببندید، چشمان شما اسطورههای ما را خواهند دید. نفرینهای ما گریبان شما را خواهد گرفت"[6].
روابط این ملکوت اما -برخلاف اقتصادِ اشتراکیِ ملکوتِ الاهی- تابع مناسبات کار و سرمایه است. اینجا کسی بهحسابِ خدا خرج نمیکند. هر قطعهی مجازیِ این ارضِ مستعار، قیمتی دارد. فروش املاک و مستغلاتِ مجازی در سال گذشته از پانصد میلیون دلار فراتر رفت و پیشبینی میشود این رقم امسال دوبرابر خواهدشد[7]. شرکت املاکِ "قلمروی جمهوری" (Republic Realm) اخیراً بزرگترین خرید زمینِ مجازی و غرفههای بهشت را انجام دادهاست: چهار میلیون و سیصد هزار دلار[8]. این بازارِ اثیری به حوزهی املاک محدود نیست؛ انواع کالاها، خدمات و حتی "آثار هنریِ" وراجهانی را هم دربرمیگیرد. در اکتبر سال گذشته، یک تصویرِ پیکسلیِ بسیط -مَجاز از یک اثر هنری- به ارزش 532 میلیون دلار معامله شد[9]. این معاملات اما با دلارِ زمینی انجام نمیشود. ملکوتِ رمز، ارزِ خود را ضرب کرده است: رمز-ارز (crypto-currency).
بیتکوین: بشارتِ ارز موعود
اسم اعظمِ صورتِ مثالیِ ارز را شنیدهایم. بیتکوین (bitcoin)، قدیمیترین رمز-ارزِ ملکوتِ بشری، بیشترین حجم از بازارِ دو تریلیون دلاریِ رمز-ارزها را از آنِ خود کرده است. کریپتو-آنارشیِ اقتصادیِ رمز-ارزها با شعارِ پروتستانیِ "هر کاربر، یک بانکدار و هر کیفپول (crypto-wallet) یک بانک" بر این واقعیت چشم پوشیده که مرکززدایی (decentralisation) از بانکهای ناسوت و تقسیمِ ملکوتیِ آن بهعددِ انفاسِ خلایق، ربطی به تساویِ موجودیِ جیبهای اثیری ندارد. نودوپنجدرصد از موجودیِ ششصد میلیارد دلاری بیتکوین -اولینبشارتِ آیندهی ارز- در جیب دو درصد از ساکنان ملکوتِ نوین، تمرکز یافتهاست[10] و ازآنسو نیمی از کل خروجیِ استخراج (mining) یا ضربِ سکهی بیت، در دستِ یکدهمِدرصد از ماینرهاست[11].
مکان-بازارِ (marketplace) دلالیِ رمز-ارزها که خود درمقام دلالِ اعظمِ ارز، دست در جیبِ سفتهبازانِ خرد (traders) دارد -علیرغم تقدمش بهنسبتِ دیگر فضاها و بازارهای رمزی- همانا غایتِ "منطقیِ" این اپیدمیِ روحانیست: سلطنتِ ملکوتیِ سرمایه.
درآخر، هر حرفی در سلطنتِ سکوت، ملکوتِ هرچیز در یدِ خدا[12] و هر استعاره ناگزیر یک "چیز" است.
[1] cryptocurrency.
[2] محض نمونه رجوع شود به "کشفالاسرارِ" روزبهان بقلی شیرازی.
[3] مراد فرهادپور، عقل افسرده، ص 177.
[4] مخفف binary digit، کوچکترین واحد اطلاعات در محاسبات و ارتباطات دیجیتال.
[5] جورجو آگامبن، ملکوت و جنت، ترجمهی ابراهیم رنجبر، ص 169.
[6] نیچه، کتاب فیلسوف، ص 56.
[7] Robert Frank، CNBC، 1 Feb 2022.
[8] Konrad Putzier، The Wall Street Journal، 30 Nov 2021.
[9] Daniel Van Boom، CNET، 19 Dec 2021.
[10] Bitcoin Rich List at bitinfocharts.com
[11] Shawn Knight، TECHSPOT، 26 Oct 2021.
[12] آیهی 83، سورهی یاسین.