مرکزیتگرایی، عامل فساد است! به نظر میرسد تفکر پشت این جمله، فلسفه بهوجودآمدن اکوسیستمی است که در زبان انگلیسی Decentralized Finance بهاختصار (DeFi) نام دارد. ترجمه کلمهبهکلمه این عبارت، امور مالی غیرمتمرکز است و به تمام برنامهها، پروتکلها و پلتفرمهایی اشاره دارد که سعی میکنند با حذف واسطهها و قدرتمند سازی شبکههای بلاکچینی، مرکزیت را از امور مالی جدا کنند.
اگر به دنیای امروز نگاهی بیندازیم، میبینیم برای همه چیز مرکزی وجود دارد مثلاً مرکز ثبتاحوال، مرکز کنترل آلودگی هوا، بانک مرکزی. اندیشمندان حوزه رمزارزها میگویند وجود مرکزیت برای هر چیز بهخصوص امور مالی، باعث ایجاد قدرتی نامتوازن در جامعه میشود. اینکه یک فرد خاص بهعنوان رئیسجمهور یا رئیس بانک مرکزی، کنترل تمام امور مالی یک کشور را در دست داشته باشد، باعث ایجاد فساد و نابرابری میشود. وجود یک قدرت مرکزی، دنیا را تحت سلطه افرادی خاص قرار میدهد. این افراد برای گرفتن قدرت بیشتر با یکدیگر میجنگند و ناامنی و آشوب موجود در دنیا، حاصل قدرت بیش از حدی است که مرکزیتگرایی به این قشر خاص از جامعه داده است.
دیفای، جنبشی است که اندیشمندان برای مبارزه با مرکزیتگرایی وجود آوردهاند و شامل هر پروژهای است که بهصورت غیرمتمرکز و متنباز عرضه میشود. مبنای دیفای، شفافیت و غیرمتمرکز بودن است تا نیاز به واسطهها را کاهش پیدا کند. پس دیفای، پروتکلی خاص مانند شبکه بیتکوین یا یک کیف پول غیرمتمرکز نیست، بلکه نامی است که برای مجموعه تمام این پروتکلها در نظر گرفته شده است. دیفای تلاش میکند، تمام اختیاراتی که در دنیای سنتی به بانکها داده شده است را به دست کدها بسپارد؛ چرا که معتقد است، کدها از انسانها قابلاعتمادتر هستند.
برنامههای دیفای با پخش کردن تمام اطلاعات در مراکز متعدد در سراسر دنیا، شفافیت و غیرمتمرکز بودن دادهها را تضمین میکنند. این برنامهها، اطلاعات را در مراکزی که به آنها نود(node )یا گره گفته میشود میفرستند و پردازش اطلاعات با توجه به پروتکلهایی که برای پلتفرم تعریف شده است انجام میگیرد. به این ترتیب، همهچیز در دست کامپیوترها و کدهایی است که قوانین را مشخص میکنند و هیچ مسئولی در راس برنامهها قرار ندارد.
معاملات غیرمتمرکز: اولین پلتفرم دیفای ایجاد شده، مختص بیتکوین بود. این پلتفرم بهمنظور انجام معاملات با ارزی که تحت کنترل هیچ نهاد مرکزی نیست ایجاد شد و امروزه ما میتوانیم بهراحتی با این ارز معاملات خود را انجام دهیم. پس اولین کاربرد برنامههای دیفای، معامله کردن در محیطی امن و شفاف است.
خدمات وامدهی: امروزه پروتکلهای دیفای، تمامکارهایی که بانکها در نظام اقتصادی سنتی انجام میدهند، پشتیبانی میکنند. با حضور پلتفرمهایی مانند آوه (AAVE)، دریافت وام با استفاده از رمزارزها امکانپذیر شده است. این پلتفرم، به کاربرانش امکان میدهد بدون نیاز به ضامن، اوراق قرضه و یا مراجعه به سازمان واسطهای به نام بانک، وام دریافت کنند. اشخاص دیگر نیز میتوانند بهمنظور تأمین نقدینگی، سرمایه خود را در پلتفرم قرار داده و بهازای آن سود بگیرند.
ارزهای دیجیتال با ثبات (Stable coin): بدیهی است که رمزارزها برای جانشینی سیستم مالی سنتی، باید بتوانند تمام قابلیتهای آن را در خود تقویت کنند. در همین راستا، پروتکلهایی تعریف شد که استیبل کوینها را به بازار معرفی کردند. این کوینها، ارزشی برابر با ارزهای فیات دارند. برای مثال تتر، استیبل کوین دلار است. یعنی هر تتر دقیقاً ارزشی برابر با یک دلار دارد اما بر روی شبکه غیرمتمرکز تتر بنا شده است؛ بنابراین، ارزهای دیجیتال باثبات نیاز به دلار را نیز برطرف کردهاند.
تفاوت کوین استیبل (Stablecoin) و کوین غیر استیبل (Unstablecoin) چیست؟
صرافیها و کیف پولهای غیرمتمرکز: صرافیهای غیرمتمرکز، انجام معاملات با رمزارزها را به شکل غیرمتمرکز و بدون نیاز بهواسطه انجام میدهند. این صرافیها، نسبت به صرافیهای متمرکز امنیت بالاتری دارند و امکان هک یا ورشکست شدنشان بسیار پایین است. همچنین کیف پولهایی که بر پایه پلتفرمهای غیرمتمرکز عمل میکنند، امنیت بیشتری در حفظ داراییها دارند.
پروژههای دیفای، رسالت از میان برداشتن واسطهها و در دسترس قراردادن امور مالی برای تمام مردم دنیا را برعهده دارند. با پیشرفت آنها، میتوانیم شاهد دنیایی آزادتر، شفافتر و بهدوراز تبعیض در حوزه امور مالی باشیم. DeFi باعث کاهش هزینههای کلی امور مالی، سادهتر شدن آنها و افزایش امنیت شده است.
شما انجام معاملات در 50 سال آینده را چگونه میبینید؟ آیا دیفای میتواند پاسخگوی تمام نیازهای انسانها باشد؟ یا مردم ترجیح میدهند سیستم مالی سنتی خود را حفظ کنند؟ در قسمت نظرات، دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.