نیما نامداری تحلیلگر فناوری مالی و کاندیدای انتخابات هیئت مدیره دوره ششم سازمان نصر تهران: سه عامل افول رقابتپذیری، ظهور کرونا و اوجگیری تحریمها دست به دست هم دادهاند و عرصه را بر کسبوکارهای خصوصی تنگ کردهاند. این روزها بسیاری از شرکتها در تامین سرمایه در گردش مشکل دارند، پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان به دشواری انجام میشود سرمایه گذاریهای توسعهای بسیار نادر و نایاب شدهاست.
انتخابات نظام صنفی رایانهای در سراسر کشور در حال برگزاری است. در تهران هم به زودی برگزار خواهدشد. هم اکنون دو فهرست انتخاباتی اصلی در تهران معرفی شدهاند و دوستانی هم به صورت مستقل در انتخابات حضور دارند. دو فهرست اصلی در تهران یکی گروه همآفرینی صنفی است که سهم شرکتهای بزرگ و هولدینگها در آن بیشتر است و دیگری نصرفراگیر است که عمدتا از شرکتهای جاافتاده و خصوصی بدنه صنف فناوری اطلاعات ایجاد شدهاست.
باید اعتراف کنم یک ماه پیش فکر نمیکردم که اگر در این انتخابات نامزد شوم در لیست دوم یعنی نصرفراگیر قرار بگیرم. به خصوص که دوستان خوب زیادی در لیست همآفرینی صنفی دارم. برای توضیح اینکه چرا چنین انتخابی کردم ابتدا باید مقدمهای بگویم.
صنعت فناوری اطلاعات، تنها بخش اقتصاد کشور است که در چند سال اخیر همواره رشد دو رقمی داشتهاست. سهم این بخش از تولید ناخالص داخلی، پنج سال پیش چیزی در حدود ۲% بود این نسبت در سال گذشته به ۵.۶% رسید و پیش بینی میشود در سال جاری هم به ۶.۵% برسد. این رشد در حالی رخ داده که اقتصاد کشور در این مدت گرفتار رکود بوده و در سه سال اخیر رشد اقتصادی کشور صفر یا منفی بودهاست.
اما متاسفانه این رشد دو رقمی پایدار در صنعت فناوری اطلاعات باعث نشده که شرکتهای خصوصی این صنعت از گزند بحرانهای مالی و اقتصادی در امان بمانند. به باور من این اتفاق به سه علت رخ دادهاست.
علت اول، کاهش رقابتپذیری (Competitiveness) در این صنعت است. رشد خزنده شرکتهای دولتی و خصولتی و بهرهمندی ناعادلانه آنها از رانتهای سیاسی و اقتصادی باعث شده که روز به روز عرصه بر شرکتهای خصوصی واقعی تنگتر شود.
این شرکتها هم دسترسی بهتری به منابع بانکی و پولی دارند و هم توسط هولدینگهای عموم و خصولتی قدرتمند پشتیبانی میشوند. غمانگیز است که کار به جایی رسیده که برخی از شرکتهای خوشنام و موفق خصوصی هم خود را ناگزیر به واگذاری سهام به این هولدینگها میبینند شاید با این کار حاشیه امنی برای خود ایجاد کنند.
دردناکتر آنکه این سرمایههای خصولتی حتی فضای نوآوری و کارآفرینی را هم تحت تاثیر قرار دادهاند و متاسفانه سرمایههای غیرشفاف وارد فضای سرمایهگذاری بر روی استارتاپها هم شدهاند.
چنین وضعیتی در فقدان قوانین شفاف حمایت از رقابت و ممانعت از انحصار باعث شده که رقابتپذیری در صنعت فاوا کاهش جدی پیدا کند. طبیعی است در این فضای نامنصفانه و رقابت نابرابر شرکتهای خصوصی کوچک و متوسط بازنده اصلی هستند.
تحریم، دومین علت شرایط سخت این روزهای بسیاری از کسبوکارهای فاوا است. البته شرکتهای ایرانی به تحریم عادت دارند. اما تحریمهای دو سال اخیر تفاوت زیادی با گذشته دارند. گسترش تحریمها به سیستم پولی و بانکی و البته نپیوستن ایران به FATF و دیگر کنوانسیونهای مرتبط با آن باعث شده هر گونه مراوده مالی با خارج از کشور غیرممکن شود. حتی دولت هم در تامین ارز مورد نیاز کسبوکارهای خصوصی ناتوان ماندهاست.
از همه بدتر، اصرار دولت به کنترل دستوری قیمتها و بیتوجهی به این واقعیت که بهای تمام شده اغلب کالاها و خدمات رشد چندصد درصدی داشته هم باعث شده بسیاری از شرکتهای بخش خصوصی که کسبوکار آنها متکی به واردات کالا یا خدمات خارجی است به شدت در تنگنای مالی قرار گیرند.
سومین علت شرایط سخت این روزها کرونا است. این پاندمی اگرچه برای برخی کسبوکارهای تجارت الکترونیک فرصتهایی ایجاد کرد اما از یک طرف موجب کاهش درآمد و قدرت خرید مشتریان (اعم از حقیقی و حقوقی) شد و تقاضای کل را کاهش داد و از طرف دیگر به دلیل تاثیراتی که بر فرایندهای کاری گذاشت هزینههای جدیدی به شرکتها تحمیل کرد.
نتایج یک پیمایش انجام شده توسط سازمان فناوری اطلاعات نشان میدهد ۷۲% کسبوکارهای فاوا از کرونا لطمه مالی دیده و ۱۸% آنها مجبور به تعدیل نیرو شدهاند. همین بررسی نشان میدهد مهمترین دلایل صدمه دیدن از کرونا به ترتیب عبارتند از کاهش تقاضا (۵۱ درصد)، کاهش حضور نیروی انسانی (۳۷ درصد) و اختلال در زنجیره ارزش (۳۲ درصد). نگرانکنندهترین یافته این پیمایش جایی است که از شرکتها درباره تابآوری (Resilience) آنها سوال شدهاست. از شرکتها پرسیده شده در صورت تداوم وضعیت فعلی، با همین میزان نقدینگی تا چند ماه دیگر قادر به ادامه فعالیت هستید؟ ۶۲% پاسخ دادهاند کمتر از سه ماه، ۶% بین سه تا شش ماه و ۳۲% یک سال را انتخاب کردهاند!
سه عامل افول رقابتپذیری، ظهور کرونا و اوجگیری تحریمها دست به دست هم دادهاند و عرصه را بر کسبوکارهای خصوصی تنگ کردهاند. این روزها بسیاری از شرکتها در تامین سرمایه در گردش مشکل دارند، پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان به دشواری انجام میشود سرمایه گذاریهای توسعهای بسیار نادر و نایاب شدهاست.
واضح است که این شرایط بیشتر به شرکتهای کوچک و متوسط خصوصی فشار می آورد. شرکتهایی که دسترسی به منابع مالی بانکها و هولدینگها ندارند شرکتهایی که تحریم و کرونا و بیثباتی اقتصادی مستاصلشان کرده شرکتهایی که چوب خصوصی بودنشان را میخورند، شرکتهایی که نه قدرت سیاسی دارند نه رانت اقتصادی، شرکتهایی که نه مستقیم و نه غیرمستقیم راهی به دالان قدرت ندارند شرکتهایی که آنقدر بزرگ نیستند که صدایشان را رسانهها بازتاب دهند.
به گمان من این شرکتها هستند که زنجیره ارزش ملی صنعت دیجیتال را میسازند. شرکتهای بزرگ اگرچه نقش مهمی در رشد صنعت دارند اما شرکتهای کوچک و متوسط هستند که شاکله صنعت را میسازند. همین شرکتهای بزرگ و خصولتیها و هولدینگها در عملیات روزمره خود به شدت وابسته به انبوهی از خدمات و محصولاتی هستند که شرکتهای کوچک و متوسط آنها را تامین میکنند.
مهمترین دلیل من برای حضور در فهرست نصرفراگیر، ایستادن در کنار این شرکتها است که صدایشان در همهمه سیاست و قدرت شنیدهنمیشود نظام صنفی باید صدای بیصدایان باشد. صدای همه شرکتهایی که تریبون دیگری ندارند. صنعت را اینها میسازند و نظام صنفی باید در وهله نخست آنها را نمایندگی کند. در عین حال نظام صنفی باید فراگیری (inclusiveness) داشته باشد یعنی همه شاخهها و طیفهای صنعت فاوا در آن نماینده داشتهباشند. فهرست نصرفراگیر از این نظر وضعیت بهتری دارد.
نکته دیگری که باید روی آن تاکید کرد لزوم حفظ فاصله بهداشتی نهادهای مدنی از حاکمیت است. فاصله بهداشتی یعنی حدی از فاصله که نه آنقدر نزدیک است که شفافیت و سلامت از بین برود و نه آنقدر دور که تعامل و اثرگذاری غیرممکن شود. نزدیکی و اثرپذیری اگر زیاده از حد شود خطر استحاله در قدرت را به دنبال دارد. شبیه اتفاقی که برای اتاق بازرگانی هنگامی رخ داد که مدیران دولتیای که هیچ وقت در عمرشان دغدغه حقوق آخر ماه پرسنل را نداشتند رؤسای اتاق شدند. چنین نهادی نمیتواند نماینده و بازتابدهنده مطالبات واقعی بخش خصوصی باشد. به نظر من لیست نصرفراگیر از این جهت هم شرایط بهتری دارد.
البته به هیچ وجه نمی خواهم تصویری سیاه و سفید از این دو فهرست ارائه دهم. هم فهرست نصرفراگیر اشکالاتی دارد و هم فهرست رقیبش واجد مزایای مهمی است اما در نهایت این گونه انتخابها نسبی هستند و ما فهرستی را انتخاب میکنیم که با ارزشها و ترجیحاتمان سازگارتر باشد. ضمن احترام به دوستان خوبم در همآفرینی صنفی، ترجیحات و ارزشهای من به نصرفراگیر نزدیکتر است.