سلام!
حتما تا حالا براتون پیش اومده که با خودتون حرف بزنید ... منظورم شکل نا متعارف و روانی گونهاش نیستا! منظورم همون وقتاییه که آدم با خودش دو دوتا چهارتا میکنه ، به فکر فرو میره یا همچین چیزی .
دقت کردین به چه زبونی فکر میکنید؟ به چه زبانی با خودتون حرف میزنید؟
تا اونجا که من دیدم و میدونم ، فارسی! ( البته نمیدونم شاید زبان گفتگوی درونی بعضیا آذری ، کردی یا زبان محلی باشه . در ادامه بهش میرسیم )
اگه اینکه زبان گفتگوی درونی ما فارسیه درست باشه ، یه مسئله ی جالب بوجود میاد و اون هم اینه که وقتی فارسی بلد نبودیم چی؟
وقتی سنمون کمتر از اینها بود که بتونیم حرف بزنیم یا بهتر بگم بلد نبودیم حرف بزنیم ، اصلا فکر نمیکردیم؟ اگه میکردیم چطور فکر میکردیم؟
مشکل این سوال اینه که ممکنه بیاید و بگید که خب توی اون واقعا فکر کردنی درکار نبوده و جاش یه چیزی شبیه غریزه یا چنین چیزی بوده ؛ متاسفانه نمیشه این جواب رو برای این سوال رد کرد :( اما یه سوال بهتر اینه که کسی که شنوایی نداره ، گفتگوی درونیش به چه شکله؟
یه ناشنوا قطعا فکر میکنه ، اما به چه زبانی؟
اینکه گفتم بعدا توضیح میدم : کسایی که توی شهر ها یا روستا هایی زندگی میکنن که زبان محلی بخصوصی دارن ، طبیعیه که به همون زبان محلی با خودشون حرف بزنن "
مسئله ی دیگهکه هست اینه که وقتی به یه زبانی به عنوان زبان اول مسلط بشیم ، انگار که برای ابد روی مغز نسب شده باشه ، گفتگو درونی های بعدی دیگه با زبان دوم انجام نمیشن ( بخوان بشن هم باز باید روش فکر کنید که یعنی باز دارید با خودتون به زبان اول حرف میزنید :| )
اگه پاسخ مناسبی پیدا کردید ، کامنت کنید لطفا :)
خوش باشید