سلام!
باغ‌کتاب جای جالبیه ، محیطش نسبتا آرومه ، تمیزه و کلا اوکیه.
یه خدماتی هم دارن به اسم پردیس ( پارادایس؟) که یه جور محیط کار توی طبقه دومه .
چند روز پیش با یکی از رفقا رفته بودیم برای کار روی یه پروژه‌ای ( دوست دارم شفاف سازی کنم اما در حال حاضر نه حوصله‌ش رو دارم نه اجازه‌ش رو ! ) ؛ میز اجاره کردیم ، نشستیم ، مشغول کار شدیم تااااا اینکه وقت نماز شد و رفتیم سمت نماز خونه ( خب شاید دوستانی که تا حالا تهران نیومدن یا باغ کتاب نرفتن ندونن که نماز خونه ، وسطای کتاب فروشیه )
آقا ما رفتیم ، توی راه برگشت من یه نگاهی به کتاب های علوم پایه هم انداختم
و
مثل صد و خورده ای دفعه ی گذشته ، عاشق شدم (شاید نمیدونید چرا قبلا توی بیوگرافیم نوشته بودم فیزیکخوانی که عاشق شد )
یه جلد بسیار زیبای نارنجی-زرد داشت :)
و عنوانش منطق ریاضی بود ...
رفتم طرفش
بازش کردم
فهرست رو دیدم ، تقریبا کامل ترین چیزی بود که دیده بودم
از دستم در رفت
ورق خورد ، رفت روی قیمت
273,000 تومان!
کتاب رو بستم و به خودم گفتم عشق کیلو چنده! بعدم پاشدم رفتم.
حالا جدای این حرفا ، منطق ریاضی واقعا زیباست
خیلی خیلی زیبا . واقعا شیرینه و البته کاربردی هم هست .
داستانِ این فیزیکخوان عاشق ، اینه که یه مشکل اساسی دارم
و اونم اینه که هرطور حساب میکنم انقدری زنده نمیمونم که همه ی علومی که عاشقانه بهشون علاقه دارم رو بخونم... چه میشه کرد! چاره ای جز ناخنک زدن ندارم :)
خوش ، عاشق و خُرم باشید :))
