محمود موسوی
محمود موسوی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

وصیت نامه امام حسین (ع)

وصیت نامه امام حسین (ع)

وصیت امام هنگام خروج
آنگاه امام حسین (ع) مرکب و کاغذی طلبید و این وصیت‌نامه را برای برادرش محمد حنفیه نگاشت: 
بسم‌الله الرحمن الرحیم. این، وصیت حسین بن علی به برادرش محمد حنفیه است: حسین گواهی می‌دهد که جز خدای یکتا و بی‌شریک، معبودی نیست. محمد، بنده و فرستاده اوست، حق را از سوی حق آورده است. بهشت و دوزخ حق است، قیامت بی‌شک خواهد آمد و خداوند، خفتگان در گورها را برمی‌انگیزد. من هرگز از روی هوس و طغیان و فساد انگیزی و ستم، خروج نکردم، بلکه برای طلب اصلاح در امت جدم خروج کردم. می‌خواهم امربه‌معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدم و پدرم علی بن ابی‌طالب حرکت کنم. هر کس با پذیرش حق، مرا بپذیرد، خداوند به حق سزاوارتر است و هر کس بر من رد کند، صبر می‌کنم تا خداوند میان من و قوم من به حق داوری کند که او بهترین داوران است. این وصیت من به توست. برادرم! توفیقم جز از خدا نیست. بر او توکل کردم و به‌سوی او بازمی‌گردم. 



گوید: حسین (ع) نامه را پیچید و به آن مهر زد و به برادرش محمد حنفیه سپرد. سپس از او خداحافظی کرد.

امام، قیام خود را چنین مشخص فرمود که برای احقاق حق و نابودی باطل بوده است. آن حضرت به نام حق، امت را فرا خواند که برگرد او جمع شوند تا حقوق خود را حمایت کنند و کرامت و عزت خود را که به دست امویان درهم کوبیده شده بود، محافظت نمایند و اگر امّت به ندایش پاسخ ندهد، حرکت انقلابی‌اش را با صبر و پایداری در مبارزه با ستمکاران و تجاوزکاران، ادامه دهد تا خداوند میان وی و آن قوم، حکم نماید که او بهترین حاکمان است. و آن حضرت مشخص نمود که می‌خواهد بر شیوه جد و پدرش حرکت کند نه بر شیوه هیچ یک از خلفا.

در این وصیتنامه مواردی است که در مطالعه علل قیام آن حضرت (ع) به آن‌ها مراجعه می‌کنیم.

امام، پس از وصیت به برادرش محمد، برای سفر به مکه آماده گردید تا با حجاج بیت اللَّه الحرام و دیگران، ملاقات کند و اوضاع موجود در کشور و آن بحران‌ها و خطرهایی که امّت در روزگار یزید با آن دست به گریبان است، با آنان در میان بگذارد.

امام (ع) پیش از آنکه مدینه را به سوی مکّه ترک کند، به مسجد جدّش پیامبر (ص) وارد شد و در حالی که غرق در غم و اندوه بود، آخرین نگاه وداع را بر آن افکند، آنگاه به محراب جدش (ص) و به منبر آن حضرت نگاه کرد و خاطرات آن محبتی برایش زنده شد که جدش (ص) در هنگام خرد سالی‌اش به وی ارزانی می‌داشت؛ زیرا حسین (ع) در همه دوران‌های زندگی‌اش، آن محبتی را که جدش به وی عنایت می‌فرمود، فراموش نکرده بود آنگاه که درباره او می‌گفت: «حسین از من است و من از حسینم، خداوند دوست بدارد هر کس که حسین (ع) را دوست دارد، حسین، سبطی از اسباط است...»

امام حسینوصیت نامهنوحه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید