with Shafagh·۴ سال پیشخودم را در آغوش گرفته ام! نه چندان با لطافت نه چندان با محبت اما وفادار .. وفاداربالاخره بعد از سالها خرق عادت کردم...و رفتم تو دلم یکی از ترسهای بزرگم...و تجربه جدیدی کاشتم! دمم گرم به افتخار شجاعتی که داشتم دیشب خودمو…
with Shafagh·۴ سال پیشعطر دلتنگی، طعم غربت، رنگ ایثارقرار بود یه گزارشی رو آخر هفته ایمیل کنه...نکرد! یعنی کرد اما ناقص بود و ازش بعید بود کار ناقص تحویل بده...توجه نکردم!...توی جلسه آنلاین هم…
with Shafagh·۴ سال پیشبگذار عمر بی تو سراپا هدر شود..همینطور که دستم زیر چونه م بود و از پنجره اتاقش خیره شده بودم به بیرون و داشتم رهگذرهای مرفه رو دید میزدم با یه لیوان قهوه و اسپیکر کوچیک…
with Shafagh·۴ سال پیشدلم برای خودم و دغدغه های سالهای دورم تنگ شدهمن آدمِ فرارم...ذاتم همینه! تمایل به فرار و در رفتن و ماله کشیدن دارم...دست خودم نیست...از اول اینجوری بودم...یه جا بند نمیشم...روحم سیاله.…
with Shafagh·۴ سال پیشآمدم که نباشمعکس از: İhsan Sercan Özkurnazlıهزار بار نوشتم...پاره کردم...سوزوندم...پاک کردم...و دوباره روز از نو روزی ازنو....اما این بار، بار آخره که…