لازمهی اجرای چنین کارهایی و رسیدن به یک عکس تبلیغاتی موفق، داشتن اطلاعات دربارهی آن کالا و ارائه دهندهی آن است. محصولاتی مانند پوشاک یا عطر و ادکلن، داستانی پشت خود دارند و خصوصاً برندهای شناخته شده از یک خط روایی ثابت برای تولیدات خود استفاده میکنند. در جریان بودن از روند کاری و هویت بصری و فکری آن برند، از لازمهی عکس تبلیغاتی موفق است.
در نتیجه عکاس تبلیغاتی نیاز دارد که اطلاعاتی از جنس محصول، کارکرد، قابلیتها و ویژگیهای خاص و نقاط تمرکز، شناسهی مهم هر محصول، قیمت، جامعهی هدف محصول، رنگ هویت تجاری برند و اطلاعاتی مانند اینها قبل از شروع عکاسی داشته باشد. چون یک عکاس تبلیغاتی از محصولاتی در حوزههای مختلف عکاسی میکند، اما نسبت به همهی آنها مانند پوشاک یا ادوات موسیقی اطلاعات تخصصی ندارد. در این صورت نمیتواند تشخیص دهد چه ویژگی کالا باید در عکاسی تبلیغاتی برجسته شود و خریداران چه معیاری برای شناسایی و مقایسهی کالا و خرید آن دارند.
در صورت عدم داشتن اطلاعات، ممکن است عکاسی تبلیغاتی در رسیدن به هدف خود که جذب خریدار است موفق نشود.
همچنین که اجسام از مواد و متریالهای مختلفی ساخته شدهاند و این موضوع در عکاسی تبلیغاتی مسئلهی مهمی است. چرا که فرد مخاطب یا در واقع مشتری، باید با دیدن عکس بتواند تشخیص دهد که کالای پیش چشمش از چه جنسی ساخته شده است. تشخیص استیل از رنگ استیل، در کالایی مانند ساعت مچی مسئلهی مهمی است. همچنین در ادامهی این موضوع میشود به کیفیت انواع شیشه و بلور، یا تشخیص شیشه از پلاستیک اشاره کرد.
عکاس تبلیغات، با دقیق شدن روی جسم در حال عکاسی، میتواند بر حسب تجربه متوجه شود که جسم مورد عکاسی با هر جنسی چه نوع بازتابهایی از نور دارد. با آگاهی داشتن از این موضوع، این قدرت تشخیص به مخاطبان حرفهای و یا آماتور هم منتقل میشود. به همین دلیل دقت در جزئیات محصولات هنگام عکسبرداری تبلیغاتی، یکی از کارهای بسیار مهم است.
همچنین که اطلاعات عکاس تبلیغات باید در حوزهی تأثیرگذاری روانی هم تعریف شود. همانطور که گفته شد عکاسی تبلیغاتی از حربههای روانی هم برای جذاب کردن محصول خود استفاده میکند. به همین دلیل جنبهی روانی عکس های تبلیغاتی به خصوص در مواجهه با انسانهای درون عکس موضوع مهم و تعیین کنندهای است.
علاوه بر لزوم آگاه بودن از هدف و برنامهی مدیر کسب و کار برای عکس نهایی، عکاس تبلیغاتی باید از اتفاقات در حال رخ دادن هنگام عکاسی و تأثیر آن بر مخاطب آگاه باشد. هدف از عکس تبلیغاتی تأثیر گذاشتن و در اختیار گرفتن خواسته و امیال مخاطب است و این در اختیار گرفتن، با غلبه بر مخاطبان اتفاق میافتد. برای رسیدن به غلبه هم باید روان مخاطب را قلقلک داد. شاید در استودیوی تبلیغاتی مهم نباشد که چه چیزی در حال عکاسی شدن است، بلکه این مهم است که در بهترین حالت خود نشان داده شود.
عکاسی پرترهی استودیویی را در نظر بگیرید. برای داشتن یک عکس پرترهی خوب، عکاس ابتدا کمی با فرد روبهرو صحبت میکند تا از افکار و سلایق او آگاه شود و صمیمیت ایجاد کند. در همین حال، در اجزای صورت او دقیق میشود تا ایرادها و نقاط قوت را پیدا کند. سپس یک نوع نورپردازی را مطابق با صورت او انتخاب کرده و اجرا میکند، که در این نورپردازی عیبهای صورت کمتر و نقاط مثبت صورت قویتر دیده شوند.
در عکاسی تبلیغاتی هم همینطور است. عکاس محصول را بررسی و بازبینی کرده تا بتواند نقاط ضعف و قوت ظاهر آن را پیدا کند و بر اساس همانها نورپردازی را انجام دهد. یا اینکه اگر قرار است به طور مثال عکسی با حال و هوای هولناک و اسرارآمیز بگیرد، این نقاط قوت و ضعف را در نورپردازی دخیل کرده و در نظر میگیرد. همچنین که همانطور که در قسمت قبل هم ذکر شد، جنس و متریالی که هر محصول از آن ساخته شده با یکدیگر فرق دارد و این تفاوت جنس و کیفیت، در نورپردازی مشخص میشود.
عکاسی تبلیغاتی بیشتر در استودیو و با ابزارهای دقیق و مجهز انجام میشود چون عکاس میتواند بیشترین کنترل را بر روی نورها و ابزارآلات عکاسی داشته باشد. همانطور که گفته شد، برای داشتن یک عکس تبلیغاتی موفق، نیاز است که کالا در بهترین حالت خود نشان داده شود و این ملزم به دستکاری در کالا و شرایط هنگام عکاسی است.
به کار بردن انواع تکنیکهای نورپردازی، استفاده از انواع ابزارهای کنترل کنندهی نور، استفاده از ابزارهای جایگزین برای نشان دادن کیفیت کالا، تکیه کردن برای نقاط قوت و برجسته کردن آنها، کمرنگ کردن عیوب کالا، ویرایش عکس در نرم افزار؛ از نمونه ترفندهای فیزیکیای هستند که در القای این حس برتر بودن کالا نقش دارند.
به عنوان مثال، در عکاسی از مواد غذایی، ۹۰ درصد مواقع خوراکیها آن طوری نشان داده نمیشوند، که در واقعیت هستند. یک ساندویچ یا کیک در واقعیت نه از نظر اندازه بینقص است و نه از لحاظ ظاهر؛ اما در عکاسی تبلیغاتی واقعیت نشان بیننده داده نمیشود چرا که او به واقعیت احتیاج ندارد. همان تصویر غیرواقعی یک ساندویچ خوش رنگ و لعاب بینقض با نان زیبا و با گزینش شدهترین سبزیجات و کاهوها برای او مناسب است. به عنوان مثالی دیگر میشود از نوشیدنیها مثال زد که در دنیای واقعی به اندازهی عکس های تبلیغاتی خنک نیستند. پس از انواع اسپریها برای شبنمهای روی لیوان استفاده میشود. در واقع در عکاسی تبلیغاتی اجسام آن طوری نیستند که بیننده میبیند و خیلی از چیزها به صورت مصنوعی، یا خیلی از اتصالات به صورت دستی ساخته شدهاند.
البته که عکاسی تبلیغاتی محدودیتهایی هم دارد و خیلی از این ترفندها به محدودیتهای آن برمیگردند. از آنجایی که عکاسی تبلیغاتی در استودیو انجام میشود، شرایط برای نگهداری خیلی از مواد خوراکی در طول عکاسی موجود نیست. در استودیویی با نورهای قوی که حرارتشان دمای استودیو را بالا میبرد، خوراکیای مانند بستنی یا کیک خامهای تنها میتواند زیر دو سه دقیقه ظاهر خود را حفظ کند. زمان دو سه دقیقهای هم برای نورپردازی و اصلاح کادربندی و گرفتن عکس آزمایشی و نهایتاً عکسبرداری نهایی کافی نیست. در نتیجه از مواد جایگزین غیر خوراکی مانند فوم اصلاح برای عکاسی تبلیغاتی غذا استفاده میشود.
از آنجایی که عکس های تبلیغاتی به هدف تجاری تولید میشوند، در هر محیطی که معرف یک کسب و کار است میتوانند جای بگیرند. انواع چاپهای فیزیکی مانند بیلبورد، پوستر، بروشور، قاب عکس روی دیوار . همچنین سایت و شبکههای اجتماعی، محیطی مناسب جهت تبلیغ و کسب مشتری هستند؛ و چه چیزی بهتر از یک عکس تبلیغاتی باکیفیت و جذاب برای کسب مشتری؟!