بهار آروم و قشنگی شروع شده بود و به خاطر همه گیری همه خونه نشین بودن و من تو دنیای خودم حسابی زندگی میکردم علی رغم اینکه فکر میکردم تنها هستم. زندگی یه آرامش خاصی داشت و من بدون تنش روزا رو زندگی میکردم ... یعنی الان که بهش فکر میکنم اینو درک میکنم!تمرینای درس جبر خطی عددی یا همون numerical linear algebra باعث میشد ذهنم دوباره به فضای مسئله حل کن بودن برگرده و با اینکه تمرینای نسبتا زیادی بهمون میدادن ولی برای من باعث میشد مفید تر عمل کنم... اون ترم هندسه دیفرانسیل برداشته بودم و اولین بار بود که مفاهیمی مثل همسانریختی و جهت پذیری و ژئودزیک رو می دیدم و تازه داشتم یکم میفهمیدم که من دقیقا کجا اومدم...بعد از تموم شدن ترم چهار من علی رغم دانسته های کمم و اینکه کاملا اول راه بودم فکر میکردم باید شروع به ریسرچ کنم! دلیلشم این بود که صرفا شنیده بودم قبلا یه عده تو این مقطع از تحصیلاتشون ریسرچ کردن!!اما خیلی زود متوجه شدم من باید هنوز دریای پایه ایمو خوب بفهمم و لازم نیست از الان یه محقق پاکار بشم!!و این شد که سعی کردم درسای پایه ای که تو دو ترم قبل خونده بودیمو بهتر بفهمم و از طرفی رو پایه زبانم کار کنم و عجول نباشم..اون سال شهریور ماه، مدرسه تابستانی ریاضیات از طرف IPM تشکیل شد با موضوع معادلات دیفرانسیل که تو این دوره به ما یه سری مفاهیمی رو معرفی میکردن که بعداً با جلوتر رفتنش ما متوجه می شدیم معادلات دیفرانسیل برای حل چالش های ایجاده شده در مسیر اون مفاهیم و مباحث، کاربرد خیلی مشهودی دارن و بعد از ظهرها هم حل مسئله داشتیم که یادمه قسمت های آنالیزیشون برام سخت بود چون آنالیز چندانی بلد نبودم ولی بهترین روزش برای من اون حل مسئله ای بود که به هندسه دیفرانسیل مربوط میشد و واقعا روی مسائلش شهود خوب داشتم و می تونستم حلشون کنم (:.تابستون گذشت و من وارد پنجمین ترم می شدم و دریای سنگینی برداشته بودم ...
تمرینای درس جبر خطی عددی یا همون numerical linear algebra باعث میشد ذهنم دوباره به فضای مسئله حل کن بودن برگرده و با اینکه تمرینای نسبتا زیادی بهمون میدادن ولی برای من باعث میشد مفید تر عمل کنم... اون ترم هندسه دیفرانسیل برداشته بودم و اولین بار بود که مفاهیمی مثل همسانریختی و جهت پذیری و ژئودزیک رو می دیدم و تازه داشتم یکم میفهمیدم که من دقیقا کجا اومدم...
بعد از تموم شدن ترم چهار من علی رغم دانسته های کمم و اینکه کاملا اول راه بودم فکر میکردم باید شروع به ریسرچ کنم! دلیلشم این بود که صرفا شنیده بودم قبلا یه عده تو این مقطع از تحصیلاتشون ریسرچ کردن!!
اما خیلی زود متوجه شدم من باید هنوز دریای پایه ایمو خوب بفهمم و لازم نیست از الان یه محقق پاکار بشم!!
و این شد که سعی کردم درسای پایه ای که تو دو ترم قبل خونده بودیمو بهتر بفهمم و از طرفی رو پایه زبانم کار کنم و عجول نباشم..
اون سال شهریور ماه، مدرسه تابستانی ریاضیات از طرف IPM تشکیل شد با موضوع معادلات دیفرانسیل که تو این دوره به ما یه سری مفاهیمی رو معرفی میکردن که بعداً با جلوتر رفتنش ما متوجه می شدیم معادلات دیفرانسیل برای حل چالش های ایجاده شده در مسیر اون مفاهیم و مباحث، کاربرد خیلی مشهودی دارن و بعد از ظهرها هم حل مسئله داشتیم که یادمه قسمت های آنالیزیشون برام سخت بود چون آنالیز چندانی بلد نبودم ولی بهترین روزش برای من اون حل مسئله ای بود که به هندسه دیفرانسیل مربوط میشد و واقعا روی مسائلش شهود خوب داشتم و می تونستم حلشون کنم (:.
تابستون گذشت و من وارد پنجمین ترم می شدم و دریای سنگینی برداشته بودم ...