برگرفته از سایت خانه هوشمند آیسا
هوش مصنوعی (AI) به سنگ بنای نوآوری های تکنولوژیکی اخیر تبدیل شده است، تاثیر هوش مصنوعی در سراسر جهان وجود دارد و کارهای ساده را خودکار می کند و زندگی ما را به طور چشمگیری بهبود می بخشد. اما همان طور که هوش مصنوعی و اتوماسیون به طور فزاینده ای توانمند می شوند، این منبع کار جایگزین چگونه بر نیروی کار آینده شما تأثیر می گذارد؟ در گذشته نوآوری های صنعتی بزرگی وجود داشته است که نیروی کار را مختل کرده است. هوش مصنوعی چه تفاوتی با اینها دارد؟ در این مقاله، نگاهی به برخی دیدگاه های خوش بینانه و بدبینانه تاثیر هوش مصنوعی در آینده مشاغل مختلف در میان افزایش قابلیت های هوش مصنوعی خواهیم داشت.
تغییرات اجتماعی مبتنی بر فناوری، مانند آنچه که ما با هوش مصنوعی و اتوماسیون تجربه می کنیم، همیشه نگرانی ها و ترس هایی را به همراه دارد. یک مطالعه دو ساله از مؤسسه جهانی مک کینزی نشان می دهد که تا سال 2030، عوامل هوشمند و روبات ها می توانند تا 30 درصد از نیروی انسانی فعلی جهان را جایگزین کنند. مک کینزی پیشنهاد میکند که از نظر مقیاس، انقلاب اتوماسیون میتواند با دور شدن از نیروی کار کشاورزی در طول دهه 1900 در ایالات متحده و اروپا و اخیراً با انفجار اقتصاد نیروی کار چین رقابت کند.
مک کینزی تخمین میزند که بسته به سناریو های مختلف پذیرش، اتوماسیون بین 400 تا 800 میلیون شغل را تا سال 2030 جابجا میکند و به 375 میلیون نفر نیاز دارد تا به طور کامل دسته های شغلی را تغییر دهند. چگونه چنین تغییری باعث ترس و نگرانی به خصوص برای کشورها و جمعیت های آسیب پذیر جهان نمی شود؟
مؤسسه بروکینگز پیشنهاد میکند که حتی اگر اتوماسیون فقط به میانگین ۳۸ درصدی اکثر پیشبینی ها برسد، برخی از دموکراسی های غربی احتمالاً برای جلوگیری از هرج و مرج مدنی به سیاست های استبدادی متوسل میشوند، درست مانند آنچه در دوران رکود بزرگ انجام دادند. بروکینگز می نویسد: «ایالات متحده شبیه سوریه یا عراق خواهد بود، با گروه های مسلح از مردان جوان که چشم انداز شغلی کمی به جز جنگ، خشونت یا دزدی دارند.» با پیش بینی های ترسناک و در عین حال معتبری مانند آن، جای تعجب نیست که هوش مصنوعی و اتوماسیون بسیاری از ما را شب ها بیدار نگه میدارد.
لودیت ها کارگران نساجی بودند که به اتوماسیون اعتراض کردند و در نهایت به کارخانه ها حمله کردند و آنها را سوزاندند زیرا “آنها می ترسیدند که اپراتور های غیر ماهر ماشین آلات زندگی آنها را بروبایند. جنبش Luddite در سال 1811 رخ داد، بنابراین نگرانی در مورد از دست دادن شغل یا جابجایی شغل به دلیل اتوماسیون بسیار جدید نیست.
هنگامی که ترس یا نگرانی در مورد تأثیر بالقوه هوش مصنوعی و اتوماسیون بر نیروی کار ما مطرح می شود، یک واکنش معمولی این است که به گذشته اشاره کنیم. نگرانی های مشابه بارها و بارها مطرح می شود و بی اساس است.
در سال 1961، پرزیدنت کندی گفت: “چالش اصلی دهه شصت حفظ اشتغال کامل در زمانی است که اتوماسیون جایگزین مردان شده است.” در دهه 1980، ظهور رایانه های شخصی به «کامپیوتر هراسی» دامن زد و بسیاری از آنها نگران بودند که رایانه ها جایگزین آنها شوند.
علیرغم این ترسها و نگرانیها، هر تغییر فن آوری منجر به ایجاد مشاغل بیشتر از بین رفته شده شده می شود. هنگامی که وظایف خاص خودکار می شوند، ارزان تر و سریعتر می شوند، به نیروی انسانی بیشتری نیاز دارید تا سایر عملکر دها را در فرآیند انجام دهند که خودکار نشده اند.
در طول انقلاب صنعتی، وظایف بیشتری در فرآیند بافندگی خودکار میشد، و کارگران را بر آن داشت تا روی کار هایی که ماشین ها نمیتوانستند انجام دهند، تمرکز کنند، مانند کارکردن یک ماشین، و سپس مراقبت از چندین ماشین برای حفظ کارکرد آسان. این باعث شد که تولید به طور انفجاری رشد کند. در آمریکا در طول قرن نوزدهم، مقدار پارچه درشتی که یک بافنده میتوانست در یک ساعت تولید کند، 50 برابر افزایش یافت و میزان کار مورد نیاز برای هر یارد پارچه تا 98 درصد کاهش یافت.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مقاله پیشنهادی: تفاوت بین فناوریهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین و یادگیری عمیق
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
این امر باعث ارزان تر شدن پارچه و افزایش تقاضا برای آن شد که به نوبه خود مشاغل بیشتری برای بافندگان ایجاد کرد. تعداد آنها بین سال های 1830 و 1900 چهار برابر شد. به عبارت دیگر، فناوری به تدریج ماهیت شغل بافنده و مهارت های لازم برای انجام آن را تغییر داد. به جای اینکه آن را به طور کامل جایگزین کند.
با نگاهی به تاریخ، منطقی به نظر می رسد که نتیجه گیری کنیم که ترس ها و نگرانی های مربوط به هوش مصنوعی و اتوماسیون قابل درک هستند، اما در نهایت بی دلیل خواهند بود . تغییرات تکنولوژیکی ممکن است مشاغل خاصی را از بین ببرد، اما همیشه در این فرآیند مشاغل بیشتری ایجاد کرده است.
فراتر از ایجاد شغل خالص، دلایل دیگری برای خوش بین بودن در مورد تأثیر هوش مصنوعی و اتوماسیون وجود دارد.
به عبارت ساده، مشاغلی که روبات ها میتوانند جایگزین آن ها شوند، در وهله اول شغل خوبی نیستند. ما به عنوان انسان، از پله های مشقت آمیز، وظایف فیزیکی یا کارهای خسته کننده بالا میرویم و از آنچه ما را به بالای زنجیره غذایی یعنی مغز مان رسانده است، استفاده میکنیم.
با حذف سختی ها، هوش مصنوعی و اتوماسیون میتوانند ما را آزاد کنند تا شغل هایی را دنبال کنیم که به ما حس معنا و رفاه بیشتری میدهد. مشاغلی که ما را به چالش می کشند، حس پیشرفت را القا می کنند، استقلال را به ما می دهند و به ما احساس تعلق می دهند. این موارد تمام ویژگی های یک شغل رضایت بخشی است که طی تحقیقات کارگران به آن اشاره کرده اند.
و در سطح بالاتر، هوش مصنوعی و اتوماسیون نیز به از بین بردن بیماری و فقر جهانی کمک خواهند کرد. در حال حاضر، هوش مصنوعی با پیشگیری بهتر از بیماری، تشخیص دقیق تر، و درمان مؤثرتر، پیشرفت های بزرگی را در پزشکی و مراقبت های بهداشتی ایجاد کرده اند. وقتی نوبت به حذف فقر در جهان می رسد، یکی از بزرگترین موانع این است که در کجا به کمک بیشتری نیاز است. با اعمال تجزیه و تحلیل هوش مصنوعی بر روی داده های تصاویر ماهواره ای، میتوان از این مانع عبور کرد و کمک ها را به بهترین نحو ممکن متمرکز کرد.
من جز طرفدارن خوش بینی هستم. اما به همان اندازه که من دوست دارم همه موارد فوق را باور کنم، این چشم انداز روشن در مورد آینده پر از ابهام های بزرگ و کوچک است. برای مثال:
همانطور که قبلاً بررسی شد، یک پاسخ رایج به ترس ها و نگرانی ها در مورد تأثیر هوش مصنوعی و اتوماسیون، اشاره به گذشته است. با این حال، این رویکرد تنها در صورتی کار می کند که انسان های آینده رفتار مشابهی داشته باشد. چیزهای زیادی وجود دارد که اکنون نسبت به گذشته متفاوت است، و این عوامل دلیل خوبی به ما می دهد تا باور کنیم که آینده به گونه ای متفاوت رقم خواهد خورد.
در گذشته، اختلال تکنولوژیک یک صنعت لزوماً به معنای اختلال در صنعت دیگر نبود. بیایید خودروسازی را به عنوان مثال در نظر بگیریم. یک ربات در خودروسازی می تواند دستاورد های بزرگی در بهره وری و کارایی داشته باشد، اما همان ربات تلاش برای تولید چیزی غیر از خودرو بی فایده خواهد بود. فناوری زیر بنایی ربات ممکن است تطبیق داده شود، اما در بهترین حالت هنوز فقط به تولید می پردازد.
هوش مصنوعی متفاوت است زیرا می توان آن را تقریباً در هر صنعتی اعمال کرد. وقتی هوش مصنوعی ایجاد میکنید که میتواند زبان را بفهمد، الگوها را تشخیص دهد و مشکل را حل کند. تصور کنید یک هوش مصنوعی ایجاد کنید که می تواند بیماری را تشخیص دهد و داروها را مدیریت کند، به دعاوی حقوقی رسیدگی کند و مقالاتی مانند این بنویسد. نیازی به تصور نیست، هوش مصنوعی در حال حاضر دقیقاً همین کارها را انجام می دهد.
یکی دیگر از تمایز های مهم بین زمان حال و گذشته سرعت پیشرفت فناوری است. پیشرفت تکنولوژی به صورت خطی پیشرفت نمی کند، به صورت تصاعدی پیشرفت می کند. قانون مور را در نظر بگیرید: تعداد ترانزیستور های یک مدار مجتمع تقریباً هر دو سال یکبار دو برابر می شود.
به گفته آلبرت آلن بارتلت، استاد فیزیک دانشگاه کلرادو، “بزرگترین نقص نژاد بشر ناتوانی ما در درک تابع نمایی است.” ما به شدت آنچه را که یک ارزش دو برابری پیدا می کند، دست کم می گیریم.
زمانی که پیشرفت فناوری در حال افزایش است و هوش مصنوعی می تواند در طیف وسیعی از صنایع کار کند، چه چیزی به دست می آورید؟ سرعت فزاینده ای از تخریب شغل.
هیچ قانون اقتصادی وجود ندارد که بگوید “شما همیشه به اندازه کافی شغل ایجاد خواهید کرد یا تعادل همیشه یکنواخت خواهد بود”، ممکن است یک فناوری به طور چشمگیری به نفع یک گروه باشد و به گروه دیگری آسیب برساند. در گذشته، تعداد مشاغلی که توسط فناوری از بین رفته بود، بیشتر بود. کارگران میتوانستند دوباره مهارت پیدا کنند و به جای آن به سمت صنایع دیگر حرکت کنند. اما گذشته همیشه پیش بینی کننده دقیق آینده نیست. ما نمی توانیم راحت بنشینیم و فکر کنیم که همه چیز خوب است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مقاله پیشنهادی: راهکارهای اینترنت اشیا و هوش مصنوعی در رواندرمانی
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بیایید برای لحظه ای وانمود کنیم که گذشته در واقع پیش بینی خوبی برای آینده خواهد بود. مشاغل حذف خواهند شد اما مشاغل بیشتری برای جایگزینی آنها ایجاد خواهد شد. این یک سوال کاملاً حیاتی را مطرح می کند که چه نوع مشاغلی ایجاد می شود و چه نوع مشاغلی در حال نابودی است؟
مشاغل با مهارت پایین و بالا تاکنون کمتر در برابر اتوماسیون آسیب پذیر بوده اند. دسته بندی مشاغل کم مهارت که در نظر گرفته می شود بهترین چشم اندازها را در دهه آینده داشته باشند. از جمله خدمات غذایی، سرایداری، باغبانی، بهداشت خانه، مراقبت از کودکان و امنیت، عموماً مشاغل فیزیکی هستند و نیاز به تعامل چهره به چهره دارند. در برخی مواقع ربات ها میتوانند این نقش ها را ایفا کنند، اما در حال حاضر انگیزه کمی برای روباتیک کردن این وظایف وجود دارد، زیرا تعداد زیادی از انسان ها وجود دارند که مایلند این وظایف را با دستمزد پایین انجام دهند.
پس اساساً هر چیزی که به مهارت های متوسط نیاز دارد (به این معنی که به آموزش نیاز دارد، اما نه زیاد) در معرض هوش مصنوعی و اتوماسیون سازی قرار دارد. این باعث می شود مشاغل کم مهارت، همانطور که در بالا توضیح داده شد، و مشاغل با مهارت بالا که نیاز به آموزش و تحصیلات بالایی دارند در حال حاظر از هوش مصنوعی و اتوماسیون در امان باشند.
مطمئناً تعداد مشاغل مرتبط با برنامه نویسی، رباتیک، مهندسی و غیره افزایش خواهد یافت. به هر حال، این مهارت ها برای بهبود و حفظ هوش مصنوعی و اتوماسیون مورد استفاده در اطراف ما مورد نیاز خواهند بود.
اما آیا افرادی که مشاغل با مهارت متوسط خود را از دست داده اند می توانند به جای آن به شغل های با مهارت بالا بروند؟ مطمئناً بدون آموزش امکان پذیر نیست.
در مورد انتقال به مشاغل کم مهارت چطور؟ خب، بعید است که تعداد این مشاغل افزایش یابد، به ویژه به این دلیل که طبقه متوسط شغل خود را از دست می دهد و دیگر هزینه برای خدمات غذایی، باغبانی، بهداشت خانه و غیره را خرج نمی کند.
این انتقال می تواند بسیار دردناک باشد. بر کسی پوشیده نیست که افزایش بیکاری تأثیر منفی بر جامعه دارد. داوطلبی کمتر، جرم و جنایت بیشتر و سوء مصرف مواد مخدر همگی با هم مرتبط هستند. دورهای از بیکاری بالا، که در آن ده ها میلیون نفر به دلیل نداشتن مهارت های لازم، قادر به یافتن شغل نیستند، اگر آمادگی کافی را نداشته باشیم، واقعیت ما خواهد بود.
حداقل، با بازنگری کل سیستم آموزشی ما و فراهم کردن وسایلی برای مهارت مجدد افراد.
برای انتقال از 90 درصد جمعیت آمریکا به کشاورزی به تنها 2 درصد در طول انقلاب صنعتی اول، نیاز به معرفی انبوه آموزش ابتدایی برای تجهیز مردم به مهارت های لازم برای کار بود. مشکل این است که ما هنوز از یک سیستم آموزشی استفاده می کنیم که برای عصر صنعتی طراحی شده است. سه اصل (خواندن، نوشتن، حساب) زمانی مهارت های مهمی برای یادگیری و موفقیت در نیروی کار بودند. اکنون، اینها مهارت هایی هستند که به سرعت توسط هوش مصنوعی پیشی گرفته شده است.
علاوه بر دگرگونی کل سیستم آموزشی ما، باید بپذیریم که یادگیری به مدرسه رسمی ختم نمی شود. شتاب تصاعدی تحول دیجیتال به این معنی است که یادگیری باید یک پیگیری مادام العمر باشد و دائماً برای دیدار با جهانی در حال تغییر، دوباره مهارت جدیدی داشته باشیم.
ایجاد تغییرات عظیم در سیستم آموزشی ما، فراهم کردن وسایلی برای مهارت های مجدد افراد، و تشویق یادگیری مادام العمر میتواند به کاهش سختی های دوران گذار کمک کند، آیا این ها کافی هستند؟
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مقاله پیشنهادی: ارزش یافتن داده های صنعتی با هوش مصنوعی
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما به پیشرفت در ساخت ماشین های هوشمندتر ادامه خواهیم داد.
تنها دلیلی که فکر می کنیم پیشرفت را برای همیشه متوقف خواهیم کرد، از هر نوعی، رویدادی در سطح انقراض است که بشریت را از بین می برد، در این صورت این بحث بی ربط است. بدون در نظر گرفتن چنین فاجعه ای، پیشرفت فناوری بر روی یک منحنی تصاعدی ادامه خواهد داشت. و مهم نیست که این پیشرفت چقدر سریع است. تنها چیزی که مهم است این است که ادامه خواهد داشت. انگیزه های مردم، شرکت ها و دولت ها آنقدر زیاد است که بخواهیم خلاف آن فکر کنیم.
اما توجه کنید که گفتم هوش انسانی، من نگفتم “آگاهی” یا “انسان بودن به چه معناست”. به نظر می رسد که نشان دادن هوش انسان از فرآیندهای فیزیکی آسان است: اگر بر فرآیند های فیزیکی مغز تأثیر بگذاریم، می توانیم تغییرات واضحی در هوش مشاهده کنیم.
با در دست داشتن این دو مقدمه، میتوان به این نتیجه رسید: ما ماشین هایی خواهیم ساخت که دارای هوش انسانی و بالاتری باشند. اجتناب ناپذیر است
ما قبلاً می دانیم که ماشین ها در کارهای فیزیکی بهتر از انسان هستند، آنها می توانند سریع تر، دقیق تر حرکت کنند و بارهای بیشتری را بلند کنند. وقتی این ماشین ها هم مثل ما باهوش باشند، تقریباً کاری وجود نخواهد داشت که نتوانند انجام دهند یا نمیتوانند به سرعت یاد بگیرند. بنابراین 99 درصد مشاغل در نهایت حذف خواهند شد.
اما این بدان معنا نیست که ما زائد خواهیم بود. ما همچنان به رهبرانی نیاز خواهیم داشت (مگر اینکه خود را به اربابان روبات ها بسپاریم) و هنر، موسیقی و غیره ما نیز ممکن است صرفاً دنباله های انسانی باقی بماند.
با فرض اینکه آنها در نهایت می توانند 99 درصد از کارهایی که ما انجام می دهیم بیاموزند، مطمئناً قادر خواهند بود خود را دقیق تر و کارآمدتر از همیشه حفظ کنند و بهبود بخشند.
استدلال بالا درست است، اما این نتیجه گیری که 99 درصد از همه مشاغل حذف خواهند شد، معتقدم بیش از حد بر مفهوم فعلی ما از “شغل” متمرکز شده است. همانطور که در بالا اشاره کردم، هیچ تضمینی وجود ندارد که آینده مانند گذشته باشد. پس از ادامه تخقیقات در چند سال گذشته، اکنون فکر میکنم دلیل خوبی برای این باور وجود دارد که اگرچه ۹۹ درصد از مشاغل فعلی ممکن است حذف شوند، ولی هنوز کار های زیادی برای انسان ها وجود خواهد داشت.
تنها کاری که انسان ها می توانند انجام دهند و روبات ها نمی توانند انجام دهند (حداقل برای مدت طولانی) این است که تصمیم بگیرند چه کاری را که انسان ها می خواهند انجام دهند. این یک ترفند معنایی پیش پا افتاده نیست. خواسته های ما از اختراعات قبلی ما الهام گرفته شده است و این را به یک سوال مبهم تبدیل می کند.
چند سال پیش کتاب هوش هیجانی را خواندم و از اینکه متوجه شدم احساسات چقدر برای تصمیم گیری ضروری هستند، شوکه شدم. نه فقط مهم، بلکه ضروری است. افرادی که آسیب مغزی به مرکز عاطفی مغزشان را تجربه کرده بودند، مطلقاً قادر به گرفتن کوچکترین تصمیمات نبودند. این به این دلیل است که وقتی با تعدادی انتخاب مواجه میشوند، میتوانند دلایل منطقی برای انجام یا عدم انجام هر یک از آنها بیاندیشند، اما هیچ فشار/کشش احساسی برای انتخاب نداشتند.
بنابراین، در حالی که ممکن است هوش مصنوعی و اتوماسیون نیاز انسان را به انجام هر یک از این کارها از بین ببرد، ما همچنان برای تعیین اینکه چه کاری انجام دهند به انسان نیاز دارند. و چون هر کاری که انجام میدهیم و هر چیزی که میسازیم جرقه های خواسته های جدید را میزند و امکانات جدیدی را به ما نشان میدهد، این “شغل” هرگز حذف نخواهد شد.
اگر در اوایل قرن نوزدهم پیش بینی میکردید که تقریباً همه مشاغل حذف خواهند شد و مشاغل را به عنوان کار کشاورزی تعریف میکردید، حق با شما بود. به همین ترتیب، من معتقدم که آنچه امروز به عنوان شغل فکر می کنیم، تقریباً به طور قطع حذف خواهد شد. اما این به این معنی نیست که اصلاً شغلی وجود نخواهد داشت، در عوض «شغل» به سمت تعیین اینکه میخواهیم چه کار کنیم، تغییر خواهد کرد؟ و سپس با هوش مصنوعی و ماشین هایمان کار کنیم تا خواسته هایمان را به واقعیت تبدیل کنیم.
آیا این بیش از حد خوش بینانه است؟
من اینطور فکر نمی کنم. در هر صورت، تردیدی وجود ندارد که تأثیر هوش مصنوعی بسیار زیاد خواهد بود و بسیار مهم است که ما در آموزش و زیر ساخت های مورد نیاز برای حمایت از مردم سرمایه گذاری کنیم، زیرا بسیاری از مشاغل فعلی حذف خواهد شد.