شرکت های بزرگ و یونیکورنهای چند ملیتی همیشه یه الگو و بت برای نمونه های محلی خودشون بودن، همین الان تو همین اکوسیستم استارتاپی کشور ما نمونه های کوچک و بزرگ زیادی رو میشه به چشم دید که مواردی مثل بیزنس مدل یا حتی در موارد شدیدتر طراحی محصول یا حتی رنگ و اسم و لوگوی سازمانی خودشون رو از نمونههای خارجی الگوبرداری کردن! اما یکی از مهم ترین مواردی که به نظر من در این الگو برداریها نادیده گرفته میشه بحث جامعیت پذیری و انطباق فرهنگی اون محصول با بازار هدفش هست!
سلیقه مشتری تو انتخاب و استفاده از یک محصول تو هر فرهنگی میتونه به شکل برجستهای متفاوت بشه! یه جورایی شبیه به ذائقه غذایی.
بین مجموعهها و استارتاپ های ایرانی من یکی از منطبق ترین محصولات رو پلتفرم خرید و فروش "دیوار" میدونم. یادمه یه بار تو مصاحبه با حسام آرماندهی(موسس کافه بازار و دیوار) خوندم که میگفت موقعی که دیوار کار خودش رو شروع کرد حتی خودش هم انتظار یکصد هزار نصب تو سه ماه اول فعالیت این پلتفرم رو نداشته!(اگه اشتباه نکنم و حافظهام منو درست راهنمایی کرده باشه) و خب الان هم بعد از 9 سال از شروع فعالیت دیوار با یه آمار نصب چند ده میلیونی جز شناخته شده ترین اپلیکیشن های ایرانی به حساب میاد.
به نظر من جدای از موارد مشهودی مثل استراتژی های بازاریابی، اون چیزی که دیوار رو به این اندازه محبوب کرده ایرانی پسند بودن این اپلیکیشن هست. همه ما شاید بین استوریهای اینستاگرام و توییتای تایم لاین این نقل قول طنز رو خونده باشیم که "بابام از وقتی با دیوار آشنا شده داره از همه وسایل خونه عکس میگیره میذاره برای فروش، چند وقت پیش اومد از خود منم عکس گرفت!".
همین نقل قول طنز در کنار آمار نصب بالای این اپلیکیشن به نظر من داره نشون میده که دیوار حتی میتونه برای یه آقای مسن که به اندازه ما جوون ترها ارتباط کمتری با تکنولوژی داره هم جذاب باشه! اما راز این جذابیت چیه؟به نظر من راز اون تو سادگی و دم دستی بودن ابزارهایی هست که دیوار در اختیار کاربر میذاره. از نظر کاربر، دیوار یه رسالت بیشتر نداره، اونم همینطور که از اسمش پیداست نقش یه دیوار رو داره که میتونی روش آگهی بچسبونی. دیوار "Crazy Deal" نداره، هوم پیج دیزاین شده و شیک و پیکی نداره، تو رو با انبوهی از بنرها و موشنها مواجه نمیکنه، وقتی میخوای آگهی بذاری هزار تا آیتم واسه پر کردن ازت نمیخواد، دیوار اصلا کاری به کار تو نداره، دیواره فقط یه دیواره!
اون چیزی که استفاده از دیوار رو برای من به عنوان یک کاربر جذاب کرده صمیمت و سادگی این اپلیکیشنه! دیوار انقدر صمیمیه که خیلیا آخر آگهی شون مینویسن "با تشکر از سایت دیوار!" درست مثل وقتی که یه جا به ما یه تریبون میدادن و آخر سخنرانیمون از دست اندرکاران تشکر میکردیم. دیوار نمیاد با یه تیتر درشت بنویسه که براتون کف قیمت بازار رو آوردیم، دیوار میذاره خودمون با یه جستجوی ساده بین آگهی ها بفهمیم کف قیمت بازار واسه اون محصولی که میخوایم رو چه عددیه، دیوار نمیخواد برای تو تجربه خرید آنلاین از والمارت یا هایپراستار رو ایجاد کنه، دیوار دنبال اینه که به تو تجربه خرید از راسته سمسارهای بازار تهران رو بده.
خیلی از محصولات و اپلیکیشن های ایرانی بودن و هستن که با کلی ویژگی و امکانات ریز و درشت به کاربر ارائه میشدن، ولی سوالی که پیش میاد اینه که اصلا کاربر نیازی به این همه امکانات داره؟ شاید تنها ویژگی که کاربر از ما میخواد "سادگی" باشه! اگه Air BNB الان چندین رسته اقامتگاه رو به کاربر معرفی میکنه یا چند مدل آپشن برای لغو رزرو در اختیار کاربر میذاره آیا ما هم باید تو محصول داخلی مشابه خط به خط این امکانات رو به کاربر ارائه بدیم؟ مسلما خیر! چون Air BNB این فیچرها رو با توجه به بازار هدف، بلوغ بازار، بلوغ محصول و کلی عوامل دیگه پیاده سازی کرده، اینطوری بگم براتون که چیزی که باید از نمونه های خارجی یاد بگیریم کپی برداری از فیچر لیست و رنگ و لوگو و اسم نیست! مدل تصمیم گیری این شرکت ها برای محصولشون با توجه به جنس و ابعاد مختلف بازاره.
نوکیا رو یادتون میاد؟ در رقابت با iPhone 4 اپل و سیستم عامل Android روی سایر برندهای تلفن همراه اومد گوشی Lumia 920 رو معرفی کرد با کلی فیچر و امکانات! این گوشی تو سال "2012" شارژ بی سیم رو پشتیبانی میکرد، با دستکش میتونستی از تاچ این گوشی استفاده کنی، با صفحه خاموش هم به تو ساعت و تاریخ رو نشون میداد و کلی امکانات دیگه شبیه به امکاناتی که به تازگی تو دو سه سال اخیر به گوشی های اندرویدی و محصولات اپل اضافه شدن! ولی چرا موفق نشد؟ به نظر من به خاطر شناخت اشتباه از بازار هدفش بود! رونمایی از ویژگی ها و امکاناتی که اصلا نیاز کاربر نیست.