............
............
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

((سرنوشت طایفه گروسی))

امیرنظام گروسی
امیرنظام گروسی



امیر نظامی گروسی از سیاست مداران خوشنام دوران قاجار است. مردی با کفایت،کاردان ومیهن پرست بود. سال1236 هجری قمری درطایفه کبودوند در بیجار مرکز ولایت گروس به دنیا آمد. مادرش از زنان صیغه ای فتحعلی شاه بود که به عنوان بخشی از کرم و بخشش شاهانه به پدرش یعنی محمد صادق خان فرماندار گروس داده شد. از همان دوران کودکی بسیار خوب آموزش دید، درسال1252 هجری قمری به درجۀ سرهنگی و فرماندهی نیروهای نظامی گروس رسید. در سال 1253با همین سمت در اردوی محمد شاه قاجاردر هرات شرکت کرد و از خود لیاقت خوبی نشان داد.از سال 1254تا1257همراه با نیروهای نظامی گروس وظیفۀ پاسداری از ارگ تبریز را برعهده داشت و بین سالهای 1257تا1259وظیفۀ نگهبانی از مرزهای کرمانشاه در برابر عثمانیها راعهده دار بود. در سال1260هجری قمری/1844میلادی به پایتخت فرا خوانده شد زیرا به دنبال مرگ مشکوک پدرش (1262/1846میلادی) متهم به قتل پدر شد و بر اساس این تهمت ناروا حکومت گروس را از دست داد. حاج ميرزا آقاسي صدراعظم محمد شاه با خانواده او دشمنی داشت و با این بهانۀ بی دلیل حکومت موروثي گروس را از دست خاندان حسنعلي خان گرفت. با به قدرت رسیدن ناصرالدین شاه و انتخاب امیرکبیر به عنوان صدراعظم،حسنعلی خان هم توانست حکومت ازدست رفتۀ گروس را به خاندان خود برگرداند. دردهۀ نخست پادشاهی ناصرالدین شاه در سرکوب چندین شورش علیه حکومت مرکزی شرکت کرد. در سال 1265برای سرکوبی شورشی روانۀ خراسان شد و در بازگشت به درجۀ سرتیپی ارتقاء مقام یافت. درسال 1266بنا به نظر امیر کبیر و برای سرکوبی ملا محمدعلي زنجاني از پيروان باب راهی زنجان شد و به خاطر پیروزی در اين مأموريت به مقام ژنرال آجوداني شاه رسيد. در1267هجری قمری حسنعلی خان از همراهان سفر ناصرالدین شاه به اصفهان بود. در سال1271برای بازگرداندن نظم و امنیت به مشهد فرستاده شد یک سال بعد همراه با حسام السلطنه والی خراسان در لشکرکشی به هرات شرکت داشت و با این که طی نبرد مجروح گردید ولی دستۀ او نخستین گروهی بود که پرچم ایران را در دژ هرات برافراشت. پس از جنگهای ایران با بریتانیا درسالهای1856و1857میلادی و در پی آن قراداد پاریس مأمور متقاعد کردن(Charles Murray) به بازگشت به ایران شد و البته در این کار هم موفق بود. در سال1276به جای امین الدوله ایلچی و به عنوان مأمور فوق‌العاده و وزير مختار مخصوص در پاريس انتخاب شد. حسنعلی خان چندین پایتخت اروپایی را دید و مأمور فرستادن پیام دوستی ناصرالدین شاه به آنان بود. هدف اصلی او این بود که همراهی دیگر کشورهای اروپایی را بر پایه به رسمیت شناساندن تمامیت ارضی ایران و پشتیبانی از ایران برای رویارویی با بریتانیا و روسیه را به دست آورد.در فرانسه رابطۀ دوستانه ای را با ناپلئون سوم برقرار کرد و سرپرست آموزش64 دانشجوی ایرانی بود که برای تحصیل به اروپا فرستاده شده بودند و غالباً از دانش آموختگان دارالفنون بودند. دقت و نظارت او در پیگیری تحصیل این دانشجویان باعث گردید که بسیاری از آنها تا پیش از پایان مأموریتش در سال 1283/1867دانش آموخته شوند. با تلاشهای او دولت ایران توانست از فرانسه اسلحه خریداری کند و با بلژیک و اتریش وارد گفتگو شد و از آنها برای آموزش افسران ایرانی استفاده کرد. در سال 1287 سپهسالار وزير مختار ايران در استانبول به ايران بازگشت و به صدراعظمي ناصرالدين شاه برگزيده شد. حسنعلي خان به جاي وي در سال 1288 به سفارت استانبول فرستاده شد. مدت اقامتش 14 ماه طول کشید.در اين مدت حسنعلي خان با زيرکي تمام از سياست ايران در برابر عثمانيها دفاع کرد. به سال 1289 به خاطر بیماری به ايران بازگشت. در سالهای 1298-1299شورشی محلی به سرکردگی حمزه آقا منگور را سرکوب کرد. در سال 1299 با دريافت يک قبضه شمشير مرصع و لقب سالار لشکر از ناصرالدين شاه به رياست قشون آذربايجان برگزیده شد. در سال1300و پس از مرگ محمدرحيم خان علاءالدوله (امير نظام) به پيشنهاد مظفرالدين ميرزا وليعهد آذربايجان، تصدي امور پيشکاري آذربايجان به حسنعلي خان داده شد. مهمترين اقدام حسنعلي خان در اين برهۀ زماني ياري دادن به حاج ميرزا حسن رشديه درپایه ریزی مدرسۀ رشديه تبريز بود. در سال1303 مظفرالدين ميرزای ولیعهد با اعطاي شمشير مرصعي به حسنعلي خان او را به لقب امير نظام مفتخر کرد. از رویدادهای مهم ديگر دوران پيشکاري اميرنظام در آذربايجان مسئله امتياز رژي و شورش مردم تبريز عليه اين قرارداد بود که امير نظام در مقام والي شهر از اجراي دستور وليعهد جهت تيراندازي به سمت مردم سرباز زد. به دنبال آن در همان سال او را از پيشکاري آذربايجان عزل و به تهران احضار کردند و مورد بازخواست قرار دادند بعد از مدتي بنا به درخواست ناصرالدين شاه امير نظام را با همين سمت پيشکاري براي آذربايجان پيشنهاد دادند. اما اميرنظام سلامت خود و پير شدنش را بهانه کرد. ترورناصرالدین شاه و بحرانهایی که پس از آن صورت گرفت امیرنظام را افسرده کرد. امیر نظام در اواخر عمر حاکم کرمان و بلوچستان شد و خیلی زود به ایجاد نظم و برطرف کردن نابسامانیها در این ایالت همت گماشت. امیر نظام یکی از چهره های شاخص تاریخ ایران در دوران قاجار است نه تنها به خاطر مقامهایی که داشت بلکه به دلیل لیاقت،توانایی،صداقت،امانت و خدمت به میهن طی 64 سال و دوران پادشاهی3شاه قاجار شخصیتی کاریزما گونه پیدا کرد. در زندگی سبکی ساده داشت بسیار شوخ طبع بود و فرانسه را به روانی صحبت می کرد کتابی به نام منشأت نوشت که در واقع 164نامه ای است که به دوستانش نوشته.کتاب دیگری هم به نام پند نامۀ یحیویه نگاشت که نوشته های آموزشی او برای پسرش یحیی بود. درزمان امیر کبیر درخشید و پیش از انقلاب مشروطه در رمضان 1317هجری قمری،1900میلادی پا از دایرۀ هستی بیرون نهاد و درآرامگاه شاه نعمت الله ولی در ماهان کرمان به خاک سپرده شد. سنگ گور اصلی وی بسیار ساده و بدون نوشته است. سنگ مزار تازۀ او در زمان احمد علی نبی آدم فرزند مرحوم مغفور شریف الدوله تهیه گردید و در زمان استانداری محمد دادور فرزند شادروان وثوق السلطنه والی سابق ایالت کرمان و بلوچستان ساخته و پرداخته شد و این اشعار نیز بنا به توصیه دادور استاندار وقت در سال 1338هجری شمسی تحریر گردید.

در این مکان مرحوم مغفور حسنعلی خان گروسی ملقب به امیر نظام مدفون است که از رجال خوشنام دانشمند و صدیق مملکت ایران بوده است. در سنۀ هزار و دویست و سی و شش هجری در قصبۀ بیجار گروس متولد و در زمانی که والی ایالت کرمان بود در ماه رمضان سنۀ هزار و سیصد و هفده هجری قمری در سن هشتاد ویک سالگی به رحمت ایزدی پیوست. عبارت زیر همانند وصیت آن شادروان است.

بهترین دوست من آن است که اگر انشاء الله مردم و عذاب را سبک کردم این رباعی را بر سنگ تربتم نویسد.

ای آن که به رنج و بینوایی مرده - در حالت وصل از جدایی مرده

بااین همه آب،تشنه لب رفته به خاک- اندر سر گنج از گدایی مرده


《فوج گروس》

فوج گروس مورد تحقیق در مقام قوای نظامی و انتظامی بررسی شده و از همان ابتدای تشکیل دولت قاجار جزء نیرو های معتمد و وفادار حکومت محسوب می شده و در کنار حکومت مرکزی بارها و بارها در نبرد های داخلی و خارجی و دفع شورش ها شرکت نموده و نقش مهمی را در تحولات مهم کشور ایفا کرده ، به گونه ای که در مقام قوای نظامی در جنگ های ایران و روس و فتح هرات و در مقام قوای انتظامی در دفع و سرکوبی فتنه ی حسن خان سالار در خراسان ، سرکوبی بابی های زنجان ، طایفه ی جاف سرحدات ایران و عثمانی ، سرکوب قیام شیخ عبید الله در آذربایجان ، دفع اغتشاشات بعضی از ولایات ایران و ... قشون دولتی را همراهی و نقش موثر و قاطعی را ایفا نموده اند.



پیشینه گروس

گروس، نام بزرگ‌ترین و مهم‌ترین طایفهٔ کرد زبان، ساکن در گروس بوده‌است؛ از این طایفه بزرگ طوایفی جدا می‌گردد که طایفهٔ کبودوند گروس یکی از آن‌ها می‌باشد.[۱]
محمدحسین مستوفی از طایفه گروس به‌عنوان یکی از طوایف قدیمی ایرانی‌الاصل نام می‌برد.[۲]
مینورسکی به نقل از کتاب تاریخ عالم آرای عباسی، آورده‌است: طایفه گروس در دوران صفویه، هم ردیف با طوایف: چگنی و اردلان و بختیاری و فیلی و … است.[۳]



برخی مورخان معتقدند این طایفه نام خود را هنگامی که در این منطقه ساکن شده‌اند به محل سکونت خود داده‌اند. زاگروس= زا + گروس به معنی زادگاه قوم گروس (کورت یا کورد) هست تمام واژه های گروس، کروس ، کورت، کورد، کرد ، گرد هم معنی هستند فقط تلفظ آن در نواحی جغرافیایی تغییر کرده است. در استان کرمانشاه و کردستان در ایران اقوام کورد زبانی زندگی می کنند که خود را گروس و زبان خود را کوردی گروسی می دانند. [۴]
طایفه گروس به دو دسته تقسیم می‌شود، یک شاخه آن بسیار کوچک می‌شود و شاخه دیگر آن که شاخهٔ اصلی طایفه می‌باشد، همان طایفهٔ کبودوند گروس است؛ امیرنظام گروسی از طایفه کبودوند گروس بوده‌است.
ایل گروس چون بزرگترین طایفهٔ منطقه بوده‌است از همان اوایل سکونت دائمی، حکومت منطقه را نیز به دست گرفته‌است و عده‌ای از نویسندگان آورده‌اند که طایفه گروس از حدود ۷۰۰ سال پیش، یعنی از اواخر قرن هفت ه‍. ق، حکومت در گروس را به دست آورده‌اند[۵]



منصب داران ((گروسی))

لطف‌علی خان گروسی - حاکم گروس، قم، خلجستان.حسین‌علی خان گروسی - حاکم گروس - ایشیک آقاسی نادر شاه افشار.محمدامین خان گروسی - حاکم گروس و کرمان.امیر نجف‌قلی خان گروسی - حاکم گروس و اردبیل - از مقربان دستگاه عباس میرزا (نایب السلطنه).محمد صادق خان گروسی - حاکم گروسحسن‌علی خان (امیر نظام گروسی) - سیاستمدار، وزیر، دیپلمات، ادیب و خوشنویسیحیی خان گروسی - فرمانده فوج گروسزین العابدین خان گروسی - حاکم گروسعلی‌رضا خان گروسی - حاکم گروسعبدالحسین خان سالار الملک گروسی - حاکم کردستان، کرمانشاهان، گروس، ولایات ثلاث (ملایر، تویسرکان، نهاوند)، رئیس پلیس ایران در زمان محمدعلی شاه قاجار[۶][۷]افتخار نظام گروسی - فرمانده سواره نظام گروسالهیار خان امیرعلاءالدین گروسی - حاکم صائین قلعه، ولایات ثلاث و گروس.



طایفه های جدا شده.

بعد از فروپاشی سلسله قاجار واز دست دادن نفوذ و قدرت طایفه گروسی بین این طایفه اختلاف افتاد و به درگیری جدایی انجامید یک دسته از این خاندان بزرگ به سمت شهرستان های حومه قزوین (قرقان) محاجرت کردن یا بهتر تبعید و رانده شدند.و زیر نظر ارباب های آن دوران مشغول به کار زراعت و دامداری شدند که با گذشت زمان صاحب بخشی از اراضی کشاورزی شدند وبا ترویج شهر نشینی به قزوین و تهران محاجرت کرده وزندگی خود را میگذرانند. ولی عمده جمعیت این طایفه بزرگ در کردستان و کرمان و بیجار مستقر شدند العان با نام خوانوادگی .گروسی،گروسیان،گروس و....وبازبان کردی و ترکی مشغول به گذراندن زندگی هستند .

پایان مقاله امیدوارم که این مقاله مورد پسند واقع شده باشه...

گروسیشاه قاجارخان گروسی حاکمناصرالدین شاه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید