ویرگول
ورودثبت نام
............
............
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

جنگ اعراب و ایرانیان

جنگ قادسیه



با حمله اعراب به ایران و حملات پی در پی اعراب مسلمان و ضعف دربار ساسانی خبر جدیدی به دربار ساسانی رسید.

قاصد:درود فراوان به شاهنشاه یزدگرد سوم .شاهنشاها لشکر بیست و چهار هزار نفره ای از اعراب به فرمان خلیفه برای تسخیر ایران شهر، از مدینه حرکت کرده در مسیر یک لشکر ۶ هزار نفره از سوریه به آنان ملحق شده و بزودی وارد خاک کشور میشود.

شاه:سریعا فرماندهان نظامی را احضار کنید.

شاه:چه اطلاعاتی از ارتش دشمن بدست آمده

فرمانده کل ارتش:لشکر ۳۰ هزار نفره ای به فرماندهی شخصی به نام ابو عبید ثقفی به طرف مرز های کشور نزدیک میشود.

شاه:سریعا ارتش را برای مقابله آماده کنید.

فرمانده:اما سرورم ارتش ما بدلیل جنگ های قبلی هنوز آمادگی و تسحیلات،آذوقه کافی برای جنگ را ندارد

شاه:در حال حاضر چقد نیروی آماده اعضام در ارتش وجود دارد .

فرمانده:پنج هزار سواره نظام،چهارده هزار پیاده نظام و هزار فیل سوار جمعا بیست هزار نفر.

شاه :فردا عازم جنگ شوید به امید پروردگار در جنگی نا برابر پیروز میشویم.

فرمانده:ولی دشمن ده هزار تن بیش از ارتش ما دارد همینطور ارتشی آماده و مجهز است ما ۲۰ هزار سرباز خسته داریم سرورم اندکی صبر کنید تا مجهز شویم .

شاه:صبر تا کی دشمن به سرعت به پایتخت میرسد . فرمانده کل یکی از فرماندهان توانایت را برگزین و به فرماندهی ارتش منصوب کن خودت هم باقی ارتش را محیا و به او بپیوند

فرماندهان:پادشاهمان سر زنده باد

فرادای آن روز رستم فرخ زاد را به فرماندهی ارتش بر گزید و ارتش رهسپار جنگی نابرابرانه و دفاعی جانانه برای میهن شد.



اگر داستان مورد پسندتون بود حتما در نظرات بگین تا ادامشو بنویسم بدرود.

جنگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید