یادداشت های یک دختر معمولی 2
یادداشت های یک دختر معمولی 2
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

یک کوتاه چند جمله ای درباره من

اینجا دختری معمولی پشت سیستم نشسته است و کلماتش را پشت سر هم ردیف می‌کند.

او نوشتن و کلماتش را بیشتر از هرچیز دیگری دوست دارد، لحظه هایی که می‌نویسد با خود و روحش تنهاست و صدای آواز روحش را می‌شنود که گاهی غمگین و گاهی شاد است.

روح او به سمفونی موسیقی زیبایی می‌ماند که احساساتش می‌نوازنند؛ غم ها، شادی ها و عشق هایش.

پشت سیستم و اکانت ویرگول شما چه کسی نشسته است؟ و چه چیزی می خواهد بگوید؟ برایم بنویسید، دوست دارم که بدانم و بخوانم :)

مینویسم (بماند به یادگار) چون چیزی در درون من میخواهد بنویسد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید