ویرگول
ورودثبت نام
مارلیک
مارلیک
خواندن ۱۰ دقیقه·۳ ماه پیش

آیا آرماگدون نزدیک است؟ نبرد نهایی بین ایران و اسراییل!

جنگ ایران و اسرائیل بر سر چیست؟!

در این #رشتو به بررسی اختلافات ایران و اسراییل می پردازم! خواندن این متن برای دوستانی که می خواهند نگاه تحلیلی به مسئله داشته باشند، توصیه می شود! در این متن به صورت خلاصه گوشه ای از تاریخ اسراییل و روابط ایران با اسراییل، اشاره خواهم کرد!

از لحاظ عقیدتی، بین دین اسلام و یهودیت، که در خاورمیانه شکل گرفتند، اشتراکات زیادی نسبت به مسیحیت که در غرب شکل گرفته، وجود دارد! دین مسیح، تاریخ پرفراز و نشیبی را در جغرافیایی متفاوت پشت سر گذاشته و با فرهنگ یونان و روم باستان که فرهنگی غربی بود، عجین شده است! قصد ورود به مباحث تاریخ ادیان را ندارم ولی در یک جمله کوتاه بنویسم که مسیحیان به خاطر اینکه بتوانند آیین خود را حفظ کنند، بخشی از آیین های یونانی و رومی را در دین خود وارد کردند! شاخه هایی هم که در دین مسیحیت شکل گرفته ، برآمده از جغرافیای متفاوت با کلیساهای متفاوت می باشد! ( روم غربی و شرقی).اما خاستگاه اسلام و یهودیت از آغاز در خاورمیانه بوده، هر چند که در دوره ی آواره گی یهودیان، که مهاجرت اجباری آنها خود به چند دوره تقسیم می شود، با گذشت زمان تغییراتی در شریعت یهود حاصل شده، اما بنیان آن نسبتا ثابت مانده است! یهودیان هم مثل ایرانیان، تاریخ باستانی خود را داشتند که از آن به عنوان «دوران حکومت پدران» نام می برند! در کل؛ تاریخ یهود به چهار دوره متفاوت تقسیم می شود! اگر بخواهم تاریخ یهود را خیلی خلاصه فهرست بندی کنم در یک پاراگراف کوتاه می توانم بنویسم که یهود برای خود تاریخی ۴۰۰۰ ساله ساخته که بخش اول آن به اصل و نسب شناسی،اجداد قوم یهود و پادشاهی اش مربوط می شود که جنبه اساطیری دارد!

۱)-ابراهیم، اسحاق، نوه اش یعقوب: که این دوره یک تاریخ افسانه ای است یعقوب با ۱۲ پسرش به مصر کوچ کرده و یهودیان ۴۰۰ سال دوران بندگی را در مصر سپری کردند! بعد توسط موسی از مصر خارج شده و ۲۰۰ سال به صورت قبیله ای زندگی کردند!

۲)-دوران پادشاهی: شائول پادشاه شد که دوره انتقال بین قبیلگی و پادشاهی در این دوره شکل گرفت اما مهمترین پادشاه شان داود بود که نهاد سلطنت را برای یهودیان تاسیس کرد، پس از داود پسرش سلیمان شاه شد که در تاریخ یهودیت دوران اوج و اقتدار یهودیان، پادشاهی وی یک دوره خاصی به حساب می آید! بعد از سلیمان، دوران انبیاء شکل گرفته که یا خودشان حاکم و پادشاه بودند یا به شاهان زمانه ی خویش، مشاوره می دادند!

۳)- دوران تبعید: ۱۰ قبیله یهود اعلام جدایی کردند و اختلافات شان با هم باعث شکل گیری دو اسراییل متفاوت شد و با گسترش قلمرو آشور و بابل، سرزمین هایشان به اشغال بیگانگان درآمد! که به این دوره ی تاریخی، دوران گالوت می گویند! در این مقطع تاریخی، کوروش آنها را از اسارت نجات داد!

۴)- دوران اشغال و تبعیدهای بعدی خود به پنج دوره دیگر تقسیم می شود که یهودیان معتقدند که در این دوران کشورشان تحت اشغال دولت های بیگانه بوده و آنها از سرزمین هایشان، تبعید شده اند! این پنج دوره عبارت است :

حکومت بیزانس: (۳۱۳ تا ۳۶۳)

حکومت اعراب: (۶۳۶ تا ۱۰۹۹)

دوران صلیبیون: (۱۰۹۹ تا ۱۲۹۱)

حکومت ممالیک: (۱۲۹۱ تا ۱۵۱۶)

حکومت عثمانی: ( ۱۵۱۷ تا ۱۹۱۷)

بعد شکل گیری اسراییل.

تا اینجا خلاصه ای از تاریخ اسراییل را نوشتم چرا که مقدمه ی مباحث بعدی من محسوب می شود! اگر به این دوران دقت کنید در دوره هایی از تاریخ، ایرانیان و یهودیان با هم ارتباطات تاریخی پیدا کردند! در دوران باستانی، اسراییل بخشی از قلمرو ایران محسوب می شد و گاه در جنگ های ایران و روم، ارض موعود بین این دو کشور دست به دست می شد! و از آنجایی که یهودیان، از حکومت رومی ها متنفر بودند، علاقه ی بیشتری نسبت به ایران داشتند! دلیلش هم آزادی دینی بود که ایرانیان به آنها اعطا کرده بودند لازم به توضیح است که در کتاب مقدس ۱۶ بار از کوروش به نیکی یاد شده، کوروش تنها غیر یهودی در کتاب مقدس است که از او به عنوان مسیحا و شبان یهوه، منجی، رهایی بخش و ... نام برده شده است! در کتاب اشعیای نبی و کتاب عزرا او را منجی قوم یهود نامیده و فرمان آزادی یهودیان از اسارت بابل را در آنجا ذکر کردند!

بنا به تحقیقات تاریخی که پرفسور امن‌ون نتصر، استاد عبری دانشگاه اورشلیم انجام داده، در خلال ۴۰۰۰ سال تاریخ یهود، تقابل تاریخی و یهودستیزی سیستماتیک، در تاریخ ایران، ( برخلاف شرق و غرب )؛ شکل نگرفته است! از لحاظ دینی و مذهبی هم بیشترین تشابه بین اسلام شیعی با یهودیت وجود دارد! کافیست به سند زیر دقت کنید که وقتی انقلاب ایران به رهبری آقای خمینی به پیروزی رسیده بود! خاخام اعظم فرومن به ستایش از آقای روح الله خمینی پرداخته و در ستایش از ولایت فقیه گفته بود: «بنیادگرایان روی زمین متحد شوید!». پس از این همه روابط تاریخی و با این همه تشابه دینی و اشتراک مذهبی که بین یهود و اسلام وجود دارد، مشکل از کجا ناشی می شود!؟

در یک تحلیل ساده می توان همه چیز را به گردن ج.ا انداخت و ساده لوحانه گفت: «از وقتی که ملایان در ایران به قدرت رسیدند، به خاطر ایدئولوژی دینی و شعارهای احساسی که سر می دادند، مثلا : راه قدس از کربلا می گذرد، روابط ایران با اسرائیل خصمانه شد! وگرنه در زمان شاه، روابط ایران و اسرائیل، به بالاترین سطح ارتباط و همکاری رسیده بود پس همه چیز تقصیر آخوندهاس!». اما فارغ از این تحلیل های سطحی، واقعیت های تاریخی چیز دیگری ست و مسئله به این سادگی نیست و همه چیز را باید در زمان مناسب خود مورد نقد و بررسی قرار داد! از قضا سطح روابط پنهانی ایران با اسرائیل در سالهای اول به قدرت رسیدن ج.ا بخصوص در زمان جنگ ایران و عراق، در سطح عملیاتی قرار گرفته و این روابط بالاتر از سطح روابط شاه با دولت اسرائیل بود! برای آشنایی با جزئیات خواندن کتاب پول خون از آری بن ماشه توصیه می شود!

فراموش نکنیم که در خلال جنگ ایران و عراق، اسحاق رابین نخست وزیر اسراییل گفته بود:« ایران بهترین دوست ماست و ما قصد نداریم که در این رابطه موضع خود را تغییر دهیم، چرا که رژیم خمینی تا ابد نمی ماند»

دکترین اسرائیل در خاورمیانه:

از زمان شکل گیری اسراییل تا دو دهه ی اخیر، دکترین امنیتی اسراییل بر اساس طرح دیوید بن گورین بر مبنای اتحاد پیرامونی استوار بود! خلاصه ی این طرح این است که چون اسراییل در محاصره کشوره های عربی قرار گرفته، برای خروج از انزوای خویش باید با قدرتهای غیر عربی منطقه، مثل ایران شاهنشاهی و ترکیه سکولار متحد شود! البته ناگفته نماند که در زمان شاه هم ایران در برخی از مسائل با اسراییل اختلاف داشت و شاه بارها انتقادهایی را بر اسراییل وارد کرده بود! در فیلم زیر می توانید نقدهای شاه به اسراییل را مشاهده نمایید! بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و با ورود آمریکا به منطقه و اشغال کشورهایی چون افغانستان و عراق و با آغاز انقلاب بهار عرب در کشورهای منطقه، دکترین اسراییل به طرح تجزیه خاورمیانه تغییر کرده و اسراییل به این نتیجه رسیده است که برای بقا در خاورمیانه، چاره ای جز کلنگی کردن کشورهای خاورمیانه وجود ندارد! معمار این طرح، برنارد لوئیس بود که از دیرباز به دنبال تجزیه خاورمیانه بود! اصل طرح مشخص و ساده است: اسراییل عمق استراتژیک ندارد و از لحاظ وسعت سرزمینی و مساحت خاک، بسیار کوچکتر از رقبای خویش است. خاورمیانه باید به واحدهای جغرافیایی کوچک بر اساس قومیت، ملیت، نژاد و مذاهب مختلف تجزیه شود تا با کوچک و درگیر کردن کشورهای خاورمیانه با یکدیگر، امکان بقا برای اسراییل فراهم شود! رویای اسراییل ساختن کشور مستقلی بنام کردستان است که اگر این پلن اول به مرحله ی اجرا درآید؛ ناخواسته تجزیه سایر قومیت و ملیت های دیگر در منطقه فراهم می شود! (تجزیه آذربایجان، خوزستان، بلوچستان و ...) به صورت دومینو واری شکل می گیرد! بی شک این تجزیه باعث تغییرات جغرافیایی در سایر کشورهای خاورمیانه خواهد شد! حال هیچ فرق نمی کند که چه کسی بر ایران حکومت کند! ایران تحت لوای یک حکومت دینی و مذهبی قرار بگیرد یا توسط یک نظام سکولار غربی اداره شود! حاکمان ایران، روحانیون شیعه باشند یا رهبرانی غرب گرا. سید علی حسینی خامنه ای بر ایران حکومت کند یا رضا پهلوی و ...ایران بزرگ به معنای تضعیف اسراییل در منطقه است!

نگاه آخرالزمانی به تحولات منطقه:

برای شناخت سیاست اسراییل باید شناخت دقیقی از تاریخ، آیین، فرهنگ، موج مهاجرت های یهودیان به اسراییل، احزاب، ساختار قدرت و جامعه اسراییل داشت! آنچه که مسلم است در خلال هفت دهه گذشته، جامعه اسراییل، گردش افراطی به سمت راست داشته و جریان راست گرای اسراییل پیوند عمیقی با نیروهای فاناتیک مذهبی دارد. در اسراییل ۳۸ حزب فعال وجود دارد که ۱۷ و ۱۸ حزب توان ورود به کنست (پارلمان اسراییل) را دارند! دولت هایی که در اسراییل به قدرت می رسند، بیشتر دولت های ائتلافی و همگی گرایش به راست دارند. قدرت حزب مرتس اسراییل در خلال ده سال اخیر کاهش یافته است! مرتس یک حزب چپ گراست که از گذشته مخالف اشغال غزه، توقف شهرک سازی ها و خواهان مذاکره با فلسطینی ها برای رسیدن به صلح بود

با تضعیف حزب مرتس، قدرت حزب لیکود حتی بیشتر از حزب کارگر که ظاهرا یک حزب میانه رو بود، شده است! دلیل گرایش جامعه اسراییل و چرخش آن به سمت راست را باید در بحران های داخلی، امواج مهاجرت های جدید، افزایش زاد و ولد تندروهای مذهبی و تضعیف چپ جهانی جستجو کرد! با یک مثال ساده می توان این تغییرات را توضیح داد! وقتی اسراییل تاسیس شد، حریدی های اسراییل اقلیتی ناچیز بودند این گروه که عجیب ترین انسان های کره زمین محسوب می شوند یک رسالت اصلی برای مردان (عبادت) و یک وظیفه برای زنان (زاد ولد) قائل می باشند! این گروه اقلیت که ارتودکس های یهودی محسوب می شوند، از جمعیت ۳ درصدی به حدودا ۳۰ درصدی افزایش یافته اند که از قضا بزرگترین خطر برای آینده اسراییل محسوب می شوند! برای شناخت این گروه تصور کنید که طالبان افغانستان از این گروه، مدرن تر فکر و زندگی می کنند! استفاده از گوشی های هوشمند و اینترنت، تماشای تلویزیون و هر چیزی که با علم و تکنولوژی ارتباط داشته باشد، برای این افراد حرام شرعی است! تصور کنید که در روزهای شنبه، استفاده از نور چراغ برق را بر خود حرام دانسته و شمع روشن می کنند! در مورد عقاید و سبک زندگی شان بعدا رشته توییتی خواهم نوشت...با افزایش جمعیت حریدی ها، قدرت سکولارهای یهودی تضعیف شده و جامعه اسراییل با افزایش زاد ولد این گروه، چرخش عجیبی به سمت راست افراطی داشته است! این گروه به ارض موعود از نیل تا فرات اعتقاد داشته و معتقدند که باید مقدمات ظهور ماشیح (منجی قوم یهود) را فراهم کرد! راست گرایان اسرائیلی معتقدند که یکی از مقدمات ظهور، نابودی مسجد القصی و بنای هیکل سلیمان است و تا زمانی که گوساله قرمز مقدس قربانی نشود، ماشیح ظهور نمی کند! تقویت شدن چنین جریانی در اسراییل مقدمه آغاز جنگ های آخرالزمانی است چرا که این تفکر اسراییل را قوم برگزیده خدا دانسته و معتقد است که دیگران بندگان یهود محسوب می شوند! ترکیب این جریان راست گرا با سایر بنیادگرایان مذهبی جهان (اوانجلیست های مسیحی، شیعیان تندرویی که معتقدند باید مقدمات ظهور را فراهم کرد؛ مثل تفکر حجتیه در ایران)، در آینده می تواند اتفاق غریبی در روند تحولات خاورمیانه رقم بزند!

متاسفانه کلید قفل تحولات خاورمیانه بدست راست گرایان افراطی افتاده و آن چه عجیب است شوربختانه نه تنها از قدرت این نیروهای تندرو کم نمی شود، بلکه روزبروز بر اقتدار آنها افزوده می شود!

در یک جمعبندی می توان گفت: مشکل اسرائیل با ایران، خارج از عقاید افراطی و فرقه ای، بیشتر مسائل ژئوپولوتیک است و آینده خاورمیانه در ستیز چهار ناسیونالیسم و سه دین، که برای تداوم بقا ناگزیر هستند به جنگ و ستیز با یکدیگر بپردازند، رقم خورده است! خاک برای اسراییل و آب برای ایران، دو بحرانی ست که در آینده ناخواسته دو کشور را به تقابل با یکدیگر خواهد کشاند! آن چیزی که روبنای این اختلافات را گسترش می دهد، توسل به مذهب ،باورهای عقیدتی ایدئولوژیکی و ناسیونالیسم افراطی می باشد! بی دلیل نیست که رهبر ایران در سخنرانی هایش همواره از خاک فلسطین و نتانیاهو برای تحریک براندازان از آب استفاده کرده بود تا به مخالفان حکومت ایران در ظاهر پیام دوستی و به نظام سیاسی پیام تهدید ارسال کرده باشد! در پایان باید به این سوال فکر کرد که با ظهور راست افراطی، آیا آرماگدون و آن نبرد نهایی خیر و شر نزدیک شده است!؟

ایراناسراییلجنگ ایران و اسراییلتاریخ یهودیتصهیونیسم
با انسانهای میانمایه هیچ دوستی ندارم، خصم فرومایگان ام. اگر کل جهان نابود شود، اگر تنهای تنها شوم، اگر هزار بار بمیرم و زنده شوم، باز هم لحظه ای به ابتذال باج نخواهم داد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید