مارلیک
مارلیک
خواندن ۷ دقیقه·۵ ماه پیش

چه کسی پیروز انتخابات خواهد شد؟ جلیلی یا پزشکیان؟

چه کسی پیروز انتخابات خواهد بود؟ جلیلی یا پزشکیان؟

با کناره گیری کاندیدهای پوششی و با رقابت کاندیدهای اصلی، دور اول انتخابات با حذف قالیباف، پورمحمدی به پایان رسید و پزشکیان و جلیلی در دور دوم با هم رقابت خواهند کرد! این یادداشت تفسیر کوتاهی است بر فضای سیاسی کشور و نقد و بررسی دو جریانی که در رقابت انتخاباتی، به مصاف با یکدیگر به میدان آمدند! عمدا از واژه مصاف استفاده کردم تا دقیقا روی تقابل گفتمانی و دوقطبی شدیدی که حاکم شده، تاکید کنم.

در یک تقسیم بندی ساده، آرای انتخاباتی را به ۴ گروه تقسیم می کنم.

۱)- آرای تکلیفی: رای تکلیفی در تقابل با رای شهروندی است. حامیان سنتی ج.ا و هواداران پروپاقرص نظام ولایت فقیه، یعنی افرادی که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون، در راه انقلاب ایستاده اند بر اساس تکلیف شرعی و وظیفه دینی خویش در انتخابات شرکت کرده و رای خود را هم در جهت ساخت دنیا و مهمتر از آن توشه ای برای آخرت شان به صندوق رای می اندازند. نگاه این افراد به انتخابات بسیار متفاوت تر از دیدگاه های سایر گروه هاست که با تشریح هر گروه، به تفاوت این گروه با دیگران پی خواهید برد. مومنین به ج.ا. افراد به شدت مذهبی که در خانواده های دینی و سنتی به دنیا آمدند، کسانی که از همان اول انقلابی بودند (از سال ۵۷ در خط آقای خمینی و خامنه ای بودند) در این گروه قرار دارند. مثال: رای بسیج.

۲)- آرای سازمانی: آرای ارگان های رسمی حکومتی است که از جهتی با آرای تکلیفی همسو و از سوی دیگر با آن تفاوت دارد. درست مثل تفاوت سپاه با بسیج. هر چند هر دو گروه جزء اصول گرایان محسوب می شوند اما تفاوت شان به نگاه به سیاست و شیوه حکمرانی مربوط می شود: مثل تفاوت قالیباف با جلیلی است.

گروه اول معتقد به دولت اسلامی. جامعه اسلامی و تمدن اسلامی است اما گروه دوم با نگاه مدرن به قدرت فکر می کند و قدرت را در چارچوب منافع فردی، گروهی و سازمانی مورد ارزیابی قرار می دهد.

۳)- آرای شهروندی: برخلاف دو گروه قبلی، رای شهروندی در جهت تغییر وضعیت و بهبود اوضاع کشور و بهتر شدن شرایط زندگی فردی و اجتماعی شان است. شهروندان عادی بر اساس منافع فردی، گروهی، صنفی، طبقاتی، قومی و استانی، در انتخابات شرکت می کنند و برخلاف آرای تکلیفی که هدفشان ساختن آخرت و کسب ثواب بیشتر است، این گروه با دنیای واقعی شان کار دارند، یعنی به سود و زیان شان می اندیشند و بر اساس محاسبه گری رای می دهند. در یک جمله: این افراد رای ایدئولوژیک نمی دهند. اگر شهروندان در انتخابات شرکت نکنند، قسمت چهارم یعنی آرای خاموش شکل می گیرد، که بخش دیگری از آرای شهروندی است.

۴)- آرای خاموش: افرادی که نگاه انتقادی به حکومت داشته و یا از مخالفان سرسخت ج.ا هستند با عدم شرکت در انتخابات می خواهند صدای انتقاد یا بی تفاوتی شان به حکومت را نشان دهند. طیف وسیعی از جامعه را تشکیل می دهند نه می توان گفت: همه افرادی که در انتخابات شرکت نکردند، ۱۰۰٪ براندازند و نه می توان گفت از حامیان حکومت محسوب می شوند! عدم شرکت شان در انتخابات نشان از نارضایتی شان دارد و بنا به دلایلی به این نتیجه رسیدند که نباید از حق شهروندی خود استفاده کنند

در هر انتخاباتی پنج اصل مهم و تعیین کننده است:

مشارکت

رقابت

سلامت

امنیت

اقناع پذیری

بر اساس تجربه اتفاقات و انتخابات های گذشته بخصوص از سال ۸۸ به بعد این شهروندان بنا به دلایل زیر به این نتیجه رسیدند که شرکت در انتخابات بی فایده است:

رقابت سالم نیست. سلامت انتخابات تضمین نشده است. امنیت انتخابات زیر سوال رفته و یا اقناع کامل برای شرکت در انتخابات های قبلی صورت نگرفته و چه رای بدهیم و چه رای ندهیم، حضور در انتخابات تغییری در شرایط زندگی فردی و اجتماعی ما ایجاد نمی کند. ایضا اضافه کنید: اتفاقات سالهای اخیر از دی ماه ۹۶ تا آبان ۹۸ از سقوط هواپیمای اکراینی تا وقایع «زن زندگی آزادی».

با این تقسیم بندی و ساده سازی، فکر کنم که مرز و قطب بندی انتخابات پیش رو ظاهرا مشخص و کلیات معلوم شد.

حال بر می گردیم به رقابت جلیلی با پزشکیان:

آرای تکلیفی و بخشی از آرای سازمانی در اختیار آقای جلیلی است و جلیلی نمی تواند روی آرای خاموش و رای های انتقادی حسابی باز کند یا افراد مخالف را جذب نماید. بی شک طبقه متوسط نه تنها هیچ علاقه ای به رویکرد او در زمینه سیاست خارجی، رفع تحریم ها،(اف.ای.تی.اف)، مسائل اجتماعی مثل گشت ارشاد، حجاب زنان، فیلترینگ، توسعه کسب و کار مجازی ندارند، بلکه شخص او و جناحش را مسئول تمامی مشکلات خود تلقی می کنند که این مسائل ناخواسته به نفع رقیب انتخاباتی او یعنی پزشکیان است و اگر پزشکیان و اصلاحطلبان روی نقاط ضعف او کار کنند؛ با تبلیغات و ایجاد دو قطبی و هیولاسازی از جلیلی، می توانند که نظر آرای خاموش را به سوی اردوگاه خویش جلب کنند. در واقع خود جلیلی، جوابی برای مسئله نیست بلکه خودش صورت مسئله غلط است و اگر کمپین های انتخاباتی تبلیغات هدفمندی انجام دهند می توانند روی آن پنج اصل انتخابات (مشارکت. رقابت. سلامت. امنیت و اقناع سازی)، مخالفان را منتقد و منتقدان را به موافقان پزشکیان تبدیل کنند. منطق رقابت ساده، پرمغالطه اما اغواگرایانه است: دلیل عدم شرکت شما در انتخابات به خاطر عملکرد گذشته جلیلی و رفتار و دیدگاه های حامیانش در گذشته باز می گردد! او نه پاسخی به پرسش بلکه صورت مسئله ی غلطی است که باید حذف شود. اگر پزشکیان بیاید آن کارهایی که قبلا توسط جلیلی و تیمش صورت گرفته، دوباره آن اشتباهات تکرار نخواهد شد. جلیلی تنها می تواند که با بخش کمی از آرای شهروندی که افراد قبلا به او رای دادند، چون او را حافظ منافع فردی، گروهی، طبقاتی خویش قلمداد می کردند، حساب باز کند. هر چند که بخشی از افرادی هم که به قالیباف رای داده بودند، با دیدگاه های او در حوزه مدیریتی مخالف هستند و جلیلی باید سعی کند که نظر آنها را هم جذب کند. او اگر بتواند که تمامی آرای گروه دوم (آرای سازمانی) را به خود اختصاص دهد خیلی هنر کرده است. برخی از شعارهای انتخاباتی جلیلی، حماسی است اما سیاست محل نزاع بر روی مسائل واقعی است و کسی به شعارهایی مثل «دیپلماسی عزت مندانه، نگاه به توانمندی های داخلی، توسعه زیرساخت ها، شفافیت دولت برای مردم و ... » تره خورد نمی کند! با این نوع شعارهای پرطمطراق نمی توان سه گروه دیگر را جذب کرد. نقطه تقابل او با طرفداران قالیباف هم در نحوه مدیریت جلیلی و تفاوتش با دیگر اصول گراها بود. اصول گراهایی که اگر به جای پزشکیان وارد عرصه رقابت تنگاتنگ قرار می گرفتند، در یک نبرد واقعی یکدیگر را تکه پاره می کردند! در مناظرات قبلی چون ظاهرا در یک اردوگاه قرار گرفته بودند، زیاد به افشای یکدیگر نپرداختند.

کار پزشکیان از یک سو سخت و دشوار و از سوی دیگر سهل و آسان است. چون افرادی که رای شهروندی دارند و از افراد و طبقات اجتماعی مختلفی تشکیل شدند و نسبت به ج.ا نگاه انتقادی دارند گروه های اجتماعی وسیعی هستند که پزشکیان می تواند آنها را مورد هدف تبلیغاتی خویش قرار داده و آرای انتقادی و خاموش را با تبلیغات به سمت خود جلب کند. عدم شرکت بخش زیادی از مردم در انتخابات که گروه های اجتماعی متفاوتی هستند که از نظر سنی، جنسیتی، قومی، محلی، مذهبی علایق و سلایق متفاوتی با جلیلی داشته و اگر اتفاق عجیب و غریبی نیفتند و اگر خود پزشکیان و کمپین های تبلیغاتی و انتخاباتی اش فعال تر از دور قبل عمل کنند! شاید بتوانند بخشی از آن آرای خاموش را به رای های فعالی به نفع پزشکیان تبدیل کنند. دشوار بودن کار پزشکیان بعد از رسیدن به مقام ریاست جمهوری خواهد بود چرا که اگر جلیلی در انتخابات بازنده شود، در پشت دولت سایه با انتخابات مجلسی که پیشتر توسط اصلاحطلبان تحریم شده بود، و با انباشت ابر بحران هایی که از قبل تلمبار شده، کار دولت او را خواهند ساخت! جبهه پایداری و مجلسی که در استقبال از دولت احتمالی پزشکیان قرار گرفته! چنان پدری از پزشکیان دربیاورد که داستان «هر۹ روز یک بحران» خاتمی، به یک افسانه تبدیل شود! فراموش نکنید که زمانی که خاتمی:«هر نه روز یک بحران» را مطرح کرد، مجلس ششم؛ کاملا در اختیار اصلاحطلبان بود! تنها شانسی که اصلاحطلبان در این انتخابات دارند، فقط شخصیت پزشکیان است که برخلاف رفسنجانی در سال ۸۴ دیگر طرفداران جلیلی نمی توانند او را به فساد و نماد اشرافیت تبدیل کرده و پدیده ی جلیلی را مثل احمدی نژاد ظاهر کنند.

سرنوشت این انتخابات به خیلی از حوادث و اتفاقات در روزهای آینده بستگی دارد و این متن نه به معنای این است که جلیلی شکست خواهد خورد و نه تایید پزشکیان و تضمین پیروزی اوست. باید در انتظار آینده نشست، زمان آبستن حوادث تازه ای است که جلیلی در این انتخابات، حتی اگر شکست بخورد، در فرجام و در پشت پرده های دولت سایه پیروز واقعی است.

انتخاباتجلیلیپزشکیاناصلاح‌طلباناصول‌گرایان
با انسانهای میانمایه هیچ دوستی ندارم، خصم فرومایگان ام. اگر کل جهان نابود شود، اگر تنهای تنها شوم، اگر هزار بار بمیرم و زنده شوم، باز هم لحظه ای به ابتذال باج نخواهم داد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید