با هم نوشتیم در خط خطِ دفتر خاطراتمان که تا انسانیت هست عاشقی باید کرد و چه خوب، تمرین کردیم عاشقی را ...
وسط روزهای سرد کرونا بودیم که انسانیت بعضی آدمها یخ زده بود و این بهونه ای شد تا دست در دست هم از قله ی انسانیت بالا بریم و در اوج بیش از پیش شیفته ی انسانیت شویم بیش از پیش عاشق شویم و جدی تر از قبل در این راه قدم بگذاریم؛ گرمای وجودمون انقدر گرم بود که سوز سرمای کرونا رو از یادمون برد...
مدتی نگذشت که اراده کردیم به کمک مردم سیستان و بلوچستان بریم و هوتگها رو شناسایی، مدیریت و بهره برداری کنیم به امید اینکه دیگه هیچ بچه ای توی این هوتگها غرق نشه... بعد از سه ماه تونستیم دو میلیاردوشصت وشش میلیون و هفتصد و دو هزار تومن برای ایمن سازی صد هوتگ سیستان و بلوچستان جمع کنیم... برای من این رقمی که جمع شد، نشونه ی قلب های عاشقیه که برای ایران و مردم می تپه، برای انسانیت می تپه و مهم تر از همه چون عاشقه، می تپه...!
همه اینها شروع راهی بود که دیروز توش قدم گذاشتیم به امید اینکه فردا روزی، ایرانی آباد و مردمی شاد داشته باشیم...
سید محمد مظفرزاده/ داوطلب یاران عشق قائمشهر