خداوند همیشه در هر غمی که به من میرسه چنان عظمتش رو نشون میده که بیشتر از پیش گرفتارش میشم، میدونم که خیلی دوسم داره و عنایتش باهامه.
خداوند همیشه با دلم بازی میکنه و یهویی یه جوری با یه امداد غیبی حاله دله غبار گرفته ام رو خوب میکنه.
اینبار هم اومد و با نرگس عشق دلمو به بازی گرفت، و حاله خوشی نصیبم شد .
انگار هر جا اسم دختر قشنگ عشق باشه، اونجا صفایی دیگه داره، نه اینکه کاراش و اهدافش با همیشگی من فرق داره، خوبم.
رنگ کاری مدرسه بچه ها ، غم از دلم برد برای ساعتهایی که اونجا بودم و غرقه در رنگ رنگ شادی داوطلبان تهران شدم خداوند رو شاکرم.
شاکر همه عشقی که در پنجه های مهربانان ریخت و من رو هم از این عشق و حال خوب بهره دادم.
قلم عشق روی دیوار سرد و خاموش مدرسه، گرمی و حرارت بخشید و منو هم آروم کرد.
رنگ برایم رنج را برد.
جمعه 00/6/26 روز خوب عاشقی با رنگها