درِ خونه ها تک به تک زده می شد و وقتی باز می شد کسی نبود ولی یه کیسه ی فیروزه ای پر از مهربونی چشمانِ طفلِ چشم انتظار رو براق میکرد.
هرشب،این کیسه های قشنگ پر از مهربونی دلِ بچه های قلبیِ مولا رو شاد می کرد.
و شما نرگس نازنين و خوش قلبم
قلب مهربانت را داخل كيسه اي فيروزه اي گذاشتي و با عشق تقديم فرزندان وطنت كردي?
و به ما ياران عشقي ها هم آموختي قسمتي از قلبمان را در اين راه هديه كنيم و چقدر ما سعادتمنديم در كنار شما ?
ایمان دارم که کمک ناچیز ماهم می تواند در رویاندن بذر امید در دل یک همنوع اثرگذار باشد.
دوستدار شما عزيزي