همانطور که در مطلب قبل گفتم، عشق و علاقه ژاپنیها به جزئیات در تمام جنبههای زندگیشان بهوضوح دیده میشود و صحبت امروز در مورد ماشینهاست. این دقت و ظرافت تنها به ساخت خودروهای با کیفیت محدود نمیشود؛ بلکه در ارتقا و شخصیسازی آنها نیز به چشم میخورد.
فکر میکنم برای همین است که هنوز هم پدر من، ترجیح میدهد یک ماشین ژاپنی ۳۰ ساله داشته باشد تا یک ماشین صفر کیلومتر چینی! چون این ماشینها نه تنها ساخته شدهاند که دوام بیاورند، بلکه دقت و عشق فراوانی صرف ساختشان شدهاست.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید این توجه به جزئیات در ماشینهای ژاپنی به چیزی فراتر از صرفاً یک وسیله نقلیه تبدیل شده و نتیجه آن هنری است که رانندگان و طرفداران را در سراسر جهان به خود مجذوب کردهاست.
اما دقیقا از چه چیزی صحبت میکنم و منظورم از این ظرافت چیست؟ بیاید نگاهی به دنیای دیوانهوار خودرو در ژاپن بیاندازیم، شاید با من هم نظر شدید!
درست است که ژاپنیها به نظم، ادب و اخلاق مشهورند، اما زیر پوسته آرام زندگی روزمره، داستانهای پنهانی از شور و هیجان نیز وجود دارد. یکی از این داستانها مربوط به گروهی افسانهای به نام Midnight Club است. این گروه مخفی در اواخر دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی در بزرگراههای ژاپن فعال بودند، جایی که رانندگان حرفهای در دل شب، در مسابقاتی با سرعتهای سرسامآور به چالش کشیده میشدند.
با اینکه این گروه مخفی بود اما عضویت در این گروه کار آسانی نبود. برای پیوستن به Midnight Club، رانندگان باید حداقل دو سال سابقه رانندگی بدون حادثه و سرعتی بالغ بر 300 کیلومتر بر ساعت را در کارنامه خود میداشتند. این گروه قوانین بسیار سختگیرانهای داشت که هدف اصلی آنها حفظ امنیت سایر رانندگان و جلوگیری از ایجاد خطر در جادهها بود. این قوانین باعث میشد تا تنها بهترین و ماهرترین رانندگان به عضویت این باشگاه درآیند.
یکی از داستانهای جالب و بهیادماندنی این گروه مربوط به مسابقهای است که یکی از اعضای برجسته، یعنی Smokey Nagata (در ادامه به معرفی او میپردازم)، در آن شرکت داشت. او به خاطر دقت و مهارت فوقالعادهاش در تیونینگ و رانندگی، تبدیل به اسطورهای در دنیای ماشینها شد. اما این تنها بخشی از افسانه Midnight Club است. با افزایش فشار پلیس و خطرات ناشی از سرعتهای بالا، این گروه در نهایت منحل شد.
امروزه، Midnight Club دیگر به شکل سابق وجود ندارد، اما افسانه آنها همچنان در میان علاقهمندان به خودروهای ژاپنی در سراسر جهان و ( حتی تهران) زنده است. اگر این گروه همچنان فعال بود، با توجه به پیشرفتهای تکنولوژی و امکانات مدرن، مسابقاتشان به سطحی جدید از هیجان و دقت میرسید. این داستانها نه تنها نشاندهنده عشق ژاپنیها به ماشینها، بلکه نمادی از شور و هیجان نهفته در دل این فرهنگ است.
همانطور که در قسمت بالا اشاره کردم، یکی از برجستهترین شخصیتهای دنیای تیونینگ ژاپن Smokey Nagata است که از قضا روزگاری عضو میدنایت کلاب هم بودهاست. او با عشق و تعهدی که به خودروها داشت، به یکی از نمادهای فرهنگ تیونینگ در ژاپن تبدیل شد. Nagata به دلیل مهارتهای خارقالعادهاش در تیونینگ خودرو و علاقه شدیدش به سرعت، مشهور شد.
او موسس شرکت Top Secret است که به خاطر خودروهای تیونینگ شدهی بینظیرش شهرت دارد. Smokey Nagataبه یادماندنیترین لحظه خود را با رانندگی یک Toyota Supra به سرعت بیش از 300 کیلومتر بر ساعت در اتوبانهای انگلستان و نه توکیو به ثبت رساند.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد ناگاتا، عشق او به تقویت موتورها و ایجاد عناصری طلایی در آنهاست. او با اضافه کردن رنگ طلایی به موتورهای تیونینگ شدهاش، به امضای خاصی دست یافته که او را در میان طرفداران خودرو به چهرهای متمایز تبدیل کرده است.
بنظرم این علاقه به طلا میتواند در او یک ریشه فرهنگی داشته باشد و یادآور هنر ژاپنی کینتسوگی است؛ هنری که در آن اشیای شکسته با طلا ترمیم میشوند و به این ترتیب، نه تنها زیبایی دوباره به دست میآورند، بلکه ارزش معنوی و هنری بیشتری پیدا میکنند.
پدر دریفت ژاپن (Keiichi Tsuchiya) است که به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیتها در دنیای ورزشهای موتوری شناخته میشود. تسوچیا در دهه 1980 و 1990 میلادی به دلیل مهارتهای برجستهاش در دریفتینگ و مشارکت در توسعه و محبوبیت این ورزش، شهرت پیدا کرد.
" نمیدانم توجه کردید یا نه اما باز هم اشاره شده به زمان شکلگیری میدنایت کلاب و خیلی چیزهای دیگر که من معتقدم طلاییترین دوران بود و ای کاش در آن برهه زمانی میزیستم "
تسوچیا رانندگی حرفهای خود را در مسابقات تورینگ ژاپن (Japan Touring Car Championship) آغاز کرد، اما آنچه او را متمایز کرد، توانایی و علاقهاش به اجرای حرکات دریفت در پیچهای مسابقه بود. او با خودروهای معمولی در جادههای کوهستانی ژاپن، که به "توگه" (touge) معروف هستند، دریفت انجام میداد. این سبک رانندگی که در آن خودرو با کنترل عمدی به سمت کناری خود لغزش میکند، به مرور زمان به یک هنر و سپس یک رشته ورزشی تبدیل شد.
فیلمهای ویدئویی که تسوچیا از دریفتهای خود تهیه و منتشر کرد، تاثیر زیادی بر گسترش این سبک رانندگی داشت. این فیلمها به همراه حضورش در مسابقات، به تسوچیا لقب "Drift King" را دادند.
تسوچیا با ایجاد و ترویج فرهنگ دریفت نه تنها در ژاپن بلکه در سطح جهانی، نقش بزرگی در تبدیل این سبک رانندگی به یک رشته رسمی در ورزشهای موتوری ایفا کرده است.
پایان این داستان به زیبایی یک حقیقت ساده را بازگو میکند: ژاپنیها با عشقی وصفناپذیر به جزئیات و تمرکز بر کمال، در هر زمینهای که وارد شوند، بیهمتا میشوند.
در پاسخ به سوالی که چرا این مطلب را نوشتم، یاد یک نفر افتادم شاید این همان چیزی باشد که لوریس چکناوریان به آن اشاره کرد: "آدم نرمال به جایی نمیرسه، باید دیوونه بود..."
من یک بار چکناوریان را از نزدیک دیدم و هنوز به یاد دارم که چقدر کاریزماتیک بود. حتماً او هم در موسیقی دیوانه بود که چکناوریان شد و این جمله را گفت.
این دیوانگی به جزئیات است که ژاپن را از یک کشور کوچک آسیایی به یک غول جهانی در بسیاری از صنایع تبدیل کرده است. از ماشینسازی تا هنرهای رزمی و تکنولوژی، ژاپنیها نشان دادهاند که وقتی دل به کاری میسپارند، آن را با چنان عشقی انجام میدهند که حتی خودشان را نیز شگفتزده میکنند.
همانطور که چکناوریان میگوید، گاهی برای رسیدن به اوج، باید دیوانگی را در آغوش گرفت. این همان چیزی است که بنظرم لازم و راه رسیدن به موفقیت است.