گاهی اوقات بعضی انسان ها ساده و مهربان هستند. می خواهند با همه دوست باشند و خوبی ها را در آن ها ببینند. گاهی می شود که می بینند بعضی دیگر هستند که مثل آن ها فکر نمی کنند و به فکر زرنگی هستند. انسان های ساده سمت آن ها می روند و سعی می کنند که باز یک نکته مثبت و خوب را در آن ها پیدا کنند و سعی می کنند با آن ها دوست شوند و تا آخر آن ها را خوب و ساده ببینند درست مثل خودشان!
اما متاسفانه همچین چیزی وجود ندارد. وقتی ساده هستی و مهربان و همه چیز را راحت میبینی نمی توانی کسانی را کنار خود داشته باشی که با کلمات بازی می کنند و یا به فکر سود بردن از تو هستند و یا زندگی جوری نیست که بتوانی به این آدم ها چون مدام سادگی شان را می بینی، اعتماد کنی!
باید این را بدانی که همه انسان ها مثل هم نیستند و باید با این تفاوت ها کنار بیایی. برخی سادگی شان قشنگ است، برخی زرنگی شان قشنگ است، برخی حسادت های شان، برخی خوش بینی شان و یا برخی تلاش های شان.
اما زندانی که تو برای خودت میسازی این است که اگر ساده هستی سعی کنی آدم های متفاوت از خودت را هم مثل خودت ببینی! این اشتباه است. خودت را گرفتار زندانی می کنی که هر لحظه انتظار دیدن سادگی از آن ها را داری اما نمی شود که نمی شود. پس بیخود خودت را در زندانی نیانداز که خودت آن را می سازی. زندگی خود را بر پایه اعتقادات خودت پیش ببر. تو ساده باش. سادگی تو زیباست. دیگران را مثل خود ساده نبین. اگر کسی مثل تو بود با او باش. اما اگر دیدی زرنگی کسی زیباست، این زرنگی گاهی برای تو که زندگی و او را ساده می بیند، زیبا نخواهد بود!
زندگی هنوز زیبایی های خودش را دارد و تو با سادگی و مهربانی ات می توانی هنوز بهترین زندگی را داشته باشی به شرطی که دست و پا نزنی که بخواهی مثل کسی باشی که نیستی!
پس خودت باش و جایی زندگی کن که آرامش داری و تو را خوشحال می کند. با آدم هایی زندگی کن که سادگی آن ها زیباست و با آن ها احساس آرامش می کنی. خودت باش و با کسانی مثل خودت باش.
یاد بگیر که انسان ها از هم متفاوت هستند و هرکسی با یک خصوصیت زیباست. اما خودت را درگیر بازی زمان و زندگی و خصوصیات آدم ها نکن.
باید 30 سالم میشد تا این ها را می فهمیدم. قبل از آن دست و پا میزدم که مثل دیگری زیبایی زرنگی یا زیبایی رک بودن یا زیبایی دو رو بودن را داشته باشم. اما بعد از آن فهمیدم که هرکسی با هر خصلتی زیباست!
پس نجنگ و خودت باش.