ykarimi
ykarimi
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

یاران از هم جدا

و من در مرز بیست و سه سالگی در ابتدای راهی به نام مهاجرت اجباری ایستاده‌ام، اینکه حتی فرصت نکردم با دوستانم و کسانی که بیشتر طول هفته را با آن‌ها سر می‌کردم خداحافظی کنم، عمیقاً قلبم را به درد می‌آورد! اینکه فکر می‌کنم که معلوم نیست دوباره کی بتوانم آن‌ها را ببینم بیشتر آزارم می‌دهد.

از صبح دارم زمزمه می‌کنم که:«این خونه‌ی ماست، خونه‌ی ماست، خونه‌ی ماست...

این خونه‌ی ویرون شده، ویرونه‌ی ماست...»



مهاجرتدوستی
دانشجوی کامپیوتر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید