زئوس؛ خدای خدایان
زئوس؛ خدای خدایان
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

باید عرق بریزیم تا بفهمیم باید برای چه چیزی عرق بریزیم.

من یکی که جزو آن دسته ی خوش شانس نبوده ام که در همان ابتدای نوجوانی به علاقه و استعدادم پی ببرم و با عزمی راسخ پیگیرش باشم. اتفاقن برعکس؛ سردرگمی های بسیار کشیده ام تا صرفن به پاسخ های مبهمِ فعلی دست پیدا کنم. کلی گشته ام تا فهمیده ام به روانشناسی، فلسفه، اقتصاد، انگلیسی و از همه مهمتر به نوشتن علاقه مندم.

واقعیتش این است که از اینها نیز مطمئن نیستم امااین طبیعی است وقتی که پی ببری همه ی انسانها بهترین حدسشان را زندگی میکنند. شما هیچگاه نمیتوانید در زندگیتان قطعیت داشته باشید. ما تنها حدس میزنیم که چه چیزی به نفعمان است و بعد پی اش را میگیریم. به همین جهت، احساس عدم قطعیت کاملن طبیعی است. درواقع اگر زیادی از چیزی مطمئن بودی، آنوقت شاید بهتر باشد دست به تجدید نظر بزنی.

مغز آدمی بسیار پیچیده است و همین باعث میشود که حتا برای خود آدمی هم سخت باشد که خویشتن خویش را به خوبی بشناسد. از این رو، شایسته است خودت را در موقعیت هایی قرار دهی که اطلاعات ارزشمندی راجع به خودت کسب کنی. باید آنقدر بگردی و تجربه کنی تا درنهایت خودت را بهتر بشناسی.

به عبارت دیگر، «باید عرق بریزیم تا بفهمیم باید برای چه چیزی عرق بریزیم».

پ.ن: عنوان این پست متعلق به شاهین کلانتری است.

خودشناسیتلاششناختشاهین کلانتریتجربه شخصی
اینجانب زئوس هستم؛ خدای خدایان؛ رفیقِ شفیق اوریلیوس اعظم. پیش می‌آید که مرا یاسین هم خطاب کنند. و البته در مواقع رسمی، باقریان. به‌هرحال عتش‌ام نوشتن است و اینجا هم قبرستان نوشته‌های ناپخته‌ام:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید