Yasin
Yasin
خواندن ۱ دقیقه·۱۳ ساعت پیش

دنیای عجیب آرگوس ها

در سرزمینی دوردست و ناشناخته، جایی که آسمان همیشه به رنگ بنفش بود و درختان با برگهای طلایی میدرخشیدند، موجوداتی زندگی میکردند که هیچکس تا به حال ندیده بود. این موجودات، که به نام "آرگوس" شناخته میشدند، تواناییهای خارقالعادهای داشتند. آنها میتوانستند با یک نگاه، زمان را متوقف کنند و با یک اشاره، کوهها را جابجا کنند.


یکی از آرگوسها به نام "زایرا"، کنجکاو و ماجراجو بود. او همیشه به دنبال کشف رازهای جدید و ماجراهای هیجانانگیز بود. یک روز، زایرا تصمیم گرفت به اعماق جنگل ممنوعه برود، جایی که گفته میشد دروازهای به دنیای دیگر وجود دارد. با شجاعت و دلیری، او به راه افتاد و پس از عبور از موانع فراوان، به دروازه رسید.


دروازه با نور خیرهکنندهای میدرخشید و زایرا با تردید و هیجان، قدم به داخل آن گذاشت. ناگهان، او خود را در دنیایی یافت که پر از شگفتیها و عجایب بود. در این دنیا، حیوانات سخنگو، رودخانههای رنگینکمانی و کوههای شناور وجود داشت. زایرا با هر قدمی که برمیداشت، بیشتر و بیشتر به این دنیای جدید علاقهمند میشد و تصمیم گرفت تا رازهای آن را کشف کند.


آیا زایرا موفق خواهد شد تا رازهای این دنیای شگفتانگیز را کشف کند؟ این داستانی است که باید ادامه پیدا کند...


امیدوارم از این داستان تخیلی لذت برده باشید!

https://virgool.io/@yasinysin
کشفتصمیم
یاسین هستم.یه کلاس چهارمی که میخواد بعضی خاطراتش رو اینجا بنویسه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید