من از مدت ها پيش براي سفر اخر سالم برنامه ريزي كرده بودم و از اول اسفند هم شروع كرده بودم يكم وسيله جمع كردن.
ولي امشب همرو جا به جا كردم و تقريبا اميدي به رفتن هم ندارم.
خيليم ناراحتم و دارم با خودم كلنجار ميرم كه موضوع رو بپذيرم و ازش گذر كنم و هدف هاي جديد و جذاب بچينم ، اميدوارم موفق بشم.
در كل ميخواستم بگم تسليم شدن و پذيرش ( تقريبا هم معنيه) خيلي مسئله ي مهميه.