این قسمت: حبیبه، برنامهنویسی که عاشق هنر و سفر است
به نظر شما چگونه میتوانیم یک سازمان را توصیف کنیم؟ با محصولاتش؟ چیدمان و دکوراسیون؟ قوانین یا مزایایش؟ به نظر ما همه این موارد درست است اما برای اینکه دقیقاً بتوانیم یک سازمان را توصیف کنیم، ابتدا باید آدمهایش را خوب بشناسیم.
اینجا، در یسناتیم ما گروهی کوچک هستیم که هرروز هرکدام از ما با علایق و دنیایی از حرفها و آرزوهایمان دورهم جمع میشویم تا بتوانیم فردایی بهتر بسازیم.
ما از همین امروز تصمیم گرفتیم برای اینکه بیشتر یسناییها را بشناسید، همکارانمان را به شما معرفی کنیم.
به همین دلیل هم از معرفی حبیبه شروع کردیم. حبیبه شعبانی، یکی از افراد گروه کوچک ماست که دوست داریم او را بهتر بشناسید. حبیبه در دانشگاه مهندسی نرمافزار خوانده و علاقهٔ زیادی به پیشرفت در برنامهنویسی، مخصوصاً سمت سرور دارد. برنامهنویسی را با سی شارپ آموخته و بعدها جذب دنیای پیاچپی شده است. حل مسئلههای سخت را دوست دارد و عاشق سفر است.
حبیبه این روزها بهعنوان برنامهنویس سمت سرور در فریمورک لاراول در کنار ماست.
برای اینکه بهتر بتوانیم دنیا را از نگاه حبیبه ببینیم، چند پرسش را با او مطرح کردیم و دوست داریم شما هم پاسخهای آن را ببینید.
حبیبه، به نظر تو برنامهنویسی از بیرون چگونه به نظر میآید؟
یک دنیای بیانتها که تا آخر عمر مدام باید یاد بگیری. درست مثلاینکه بگویند تا آخر عمر باید به مدرسه بروی.
برنامهنویسها چه خصوصیاتی دارند؟
برنامهنویسها مثل همه آدمهای دنیا هستند و البته کمی دقیقتر!
اولین بار چه چیزی تو را به سمت برنامهنویس شدن کشاند؟ منظورمان این است که چرا تصمیم گرفتی برنامهنویس شوی؟
راستش من رشته دانشگاهیم را دنبال کردم و برنامهنویس شدم؛ اما خب واقعیت این است که اولین بار جزوه سی شارپ یکی از دوستانم را دیدم و جرقه علاقهام به برنامهنویسی از همانجا زده شد. بعدها وقتی برای اولین بار “Hello” را در یک فایل HTML نوشتم و اجرا شد، آنقدر به وجد آمدم که با خودم گفتم: «اااا توی مرورگر نوشته Hello چقدر خفنه».
خب پس باتجربه شیرینی برنامهنویس شدی، اما اگر برنامهنویس نمیشدی خودت را در چه شغلی تصور میکردی؟
اگر برنامهنویس نمیشدم، دوست داشتم یک کار متنوعتر و شادتر انجام بدهم. مثلاً کارهای هنری مانند طراحی داخلی. چون هنر را خیلی دوست دارم.
اگر یک روز دوستانت از تو درباره برنامهنویسی بپرسند، به آنها چه میگویی؟ سعی میکنی تشویقشان کنی یا فراریشان بدهی؟
بستگی به فرد دارد. من خیلی از دوستانم را به این کار تشویق کردم. بعضی از آنها الان برنامهنویس شدهاند. در کل به نظرم همهچیز به شرایط روحی فرد دارد و اگر بدانم از پس این حرفه برمیآید حسابی تشویقش میکنم.
از داستان همسفر شدنت با یسناتیم برایمان بگو. چطور شد به یسنا پیوستی؟
راستش داستان سادهای دارد. من به دنبال کار بودم، بعد از مصاحبه چند روز آزمایشی آمدم و از جو خوب محیط خوشم آمد. به همین دلیل هم اینجا ماندگار شدم.
تجربه همراهی با یسناتیم چطور است؟
یسناتیم نکات مثبت زیادی دارد. مثلا اینکه محیط اینجا دور از تنش است و همین باعث ایجاد صمیمیت و آرامشی دلچسب میشود. ما اینجا همه با هم دوست هستیم، شرایط روحی افراد را خیلی خوب درک میکنیم و سعی میکنیم در روزهای سخت هوای یکدیگر را داشته باشیم.
از چه چیز یسناتیم بیشتر خوشت میآید؟
خب در کنار فضای خوب و دور از تنش، ما کارهای زیادی برای بهتر شدن انجام میدهیم. مثلا در جلسات ریترو که دو هفته یکبار و پس از پایان اسپرینت برگزار میشود، هر یک از ما فرصت این را داریم که از مشکلات، پیشنهادات و انتقاداتامان حرف بزنیم و در راه بهتر شدن قدم برداریم. یک نکته جذاب دیگر، شکمو بودن همه اعضای شرکت است که در نتیجه همیشه خوراکیهای خوشمزه داریم. علاوه بر این همه بچهها پایه تفریح و سرگرمی هستند. هرچند مدتهاست برای پیکنیک دستهجمعی برنامهریزی میکنیم و موقعیت مناسب آن به دست نمیآید، اما حرف زدن درباره آن نیز لذت بخش است.
وقتی غرق کد نویسی هستی، دوست داری چه آهنگی بشنوی؟
این موضوع بستگی به میزان سختی کار دارد. وقتی مسئلهای آسان باشد، نهتنها آهنگ گوش میکنم، بلکه همزمان با آن شروع به خواندن میکنم و حسابی از کد نویسی لذت میبرم. اگر کمی سخت باشد، به سراغ آهنگهای بیکلام مانند موزیکهای رامین جوادی میروم ولی اگر خیلی سخت باشد، آهنگ را قطع میکنم و ترجیح میدهم در سکوت کامل کارکنم. البته به شرطی که محیط هم آرام و ساکت باشد.
حبیبه دوست دارد در آینده ازنظر حرفهای به کجا برسد؟
نمیشود یک نقطه خاص را تصور کرد. برنامهنویسی انتهایی ندارد که بشود به آن اشاره کرد و گفت من دوست دارم آنجا باشم. بهطورکلی بخواهم بگویم، دوست دارم در این حرفه پیشرفت زیادی کنم و بتوانم یک روز کسبوکار خودم را راه بیندازم و با دنیای کارمندی خداحافظی کنم. :دی
حبیبه چه کتابهایی میخواند؟ و اوقات فراغتش دوست دارد چه فیلمهایی را تماشا کند؟
بیشتر کتابهای حوزه روانشناسی میخوانم. البته منظورم این است که در کل کتابهایی میخوانم که به من انگیزه و امید بیشتری برای دنبال کردن اهدافم بدهد. درباره فیلم هم معمولاً ژانر خاصی مدنظرم نیست. بستگی به حالم دارد. سعی میکنم فیلمهایی ببینم که حالم را بهتر کند.
دوست داری چه چیزهایی یاد بگیری؟
خیلی چیزها وجود دارد که دوست دارم یاد بگیرم اما بهقولمعروف کی وقت یادگیری همه آنها را دارد. مثلاً در برنامهنویسی دوست دارم همهچیز را کامل یاد بگیرم. خارج از دنیای برنامهنویسی هم دوست دارم فوتوفن عکاسی حرفهای، طراحی داخلی، موسیقی و یک عالم چیز دیگر را بیاموزم.
خب رسیدیم به آخرین پرسش. یکی از آرزوهایت را به ما بگو
یک کوله، وقت و پول زیاد که بتوانم به هرجایی دوست دارم، سفر کنم.