هر کسب و کاری در طول تکامل خود با یک بحران هویت روبرو میشود. مدیران شرکتهای جوان دائماً در حال سؤال در مورد چگونگی ساختن هویتی متفاوت در صنعتی اشباع شده هستند. حتی پیشگامان در قلمروی ناشناخته، قبل از هر چیزی باید صدای خود را پیدا کنند.
رقابت شدید به این معنی است که به سمت نتایج خوبی سوق پیدا کنید. همچنین بدان معناست که اگر در مورد معرفی خودتان و یرندتان سختگیر نیستید، صنعت به برندتان شکل خواهد داد.
در این مطلب سه استراتژی اساسی وجود دارد که در تمایز یک شرکت از همتایان خود مؤثر است. در ادامه به این سه استراتژی خواهیم پرداخت:
1. محیط کاری را مهیا کنید که بتوانید افراد استثنایی را استخدام کنید.
چشم انداز دستیابی به مشاغل ارزش محور بر تواناییتان در جذب بهترین استعدادها در صنعت کسب و کارتان منوط است. بازیکنان سطح "A" همیشه دوست دارند در کنار بازیکنان سطح "A" کار کنند، بنابراین هیچ چیز مهمتر از ایجاد یک هسته قوی از لحاظ استعداد نیست. استخدام عجولانه دقیقاً در نقطه رشد ، میتواندباعث بوسه مرگ در ایجاد فرهنگ منحصر به فرد شود.
چالش برعهده گرفتن مسئولیت باعث هیجان زده شدن کارمندان رده بالا میشود،اما اکثر محیطهای کاری همچنان به طرز فکر پردرآمد بودن، دندان شکن بودن و رکورد پرداخت حقوق پایبند هستند که رشد را متوقف میکند.
یکی از راه هایی که ما در جذب استعدادهای استثنایی توانسته ایم موفق باشیم این است که نشان دهیم که می خواهیم شایسته سالاری کامل باشیم، بدون نیازهای پیرامون سن یا تجربه.
2. از همه چیز سؤال کنید، اما به صورت انتخابی به چالش بکشید.
پیروی از استانداردهای صنعت و بهترین روشها راهی مطمئن برای پوشش و استتار شرکتی در بازار است. کسب و کارهایی که برای موفقیت در درازمدت موضع گرفته اند، معتقدند که هنوز بهترین شیوههای صنعتشان کشف نشده است. یک تفاوت مهم بین زیر سؤال بردن هر فرض صنعت و فرض اینکه هر عمل صنعت ناقص است، وجود داردکه عبارتست از مرزی نازک بین کنجکاوی و غرور. در تلاش برای نوآوری، از چرخاندن هیچ سنگی اغماض نکنید.
به عنوان مثال، هنگامیکه شرکت Compass تصمیم به راه اندازی و تأسیس شرکت املاک و مستغلات Urban Compass گرفت، قصد داشت در سه جبهه نوآوری کند:
قلمرو: در حالی که بسیاری از شرکتهای املاک و مستغلات با تجربهای بسیار واقعی در مورد املاک و مستغلات مقابله میکردند، Compass میخواست محصولی برای تجربه جامع تهیه کند، تجربهی جستجو، برنامه ریزی، بازدید، خرید، جابجایی و پیوستن به همسایگی جدید مشتریان.
فناوری: Compassمیخواست دادهها و فناوری را به فضایی بیاورد که در آن هیچ کس راهی برای مهار این عناصر به روشی ارزشمند پیدا نکرده است.
جبران خسارت: Compass این فرض را به چالش کشید که باید به مأمورین (ایجنتها) کمیسیون پرداخت شوند و یک مدل نماینده املاک و مستغلات را که در آن مأمورین پاداشهایی را برای ارائه خدمات خوب به مشتری دریافت میکردند، به چالش کشید.
در حالی که Compass به دلیل نوآوری در قلمرو و فناوری، کشش فوق العاده ای به دست آورد ، اما متوجه شد که ابتکار اولیه آنها در مورد جبران خسارت، ارزش را از بین میبرد: این امر از استخدام کارگزاران برتر که میخواستند از افزایش صعودی کمیسیون بهره مند شوند مانع میشد و به پایگاه عامل فعلی که به آنها پول خوبی پرداخت میشد، برای کمک به مشتریان در بستن معاملات انگیزههای نادرستی را ایجاد میکرد. بدین ترتیب این ایده را اصلاح کردند و اکنون در حال پرداخت هزینههای کمیسیون مطابق با استاندارد صنعت هستند.
پس درسی مهم در این سناریو برای ما وجود داشت: در سؤال از مفروضات صنعت، جامع باشید، در به چالش کشیدن آنها انتخابی (گزینشی) عمل کنید.
3. بی وقفه بر بالابردن ارزش محصول خود متمرکز شوید.
ممکن است ادعای نیاز به تمرکز بر ارزش، موضوعی بدیهی به نظر برسد، اما به قدری مهم است که میتواند شما را از مسیر اصلی منحرف کند.
تاجر و نویسنده بن هوروویتس (Ben Horowitz) در این باره گفت: برای اینکه مشتری به محصول شما روی آورد، باید 10 برابر بهتر از محصولی باشید که آنها در حال حاضر از آن استفاده میکنند. تنها راه برای اطمینان از این کار با استفاده از تمرکز جدی روی ارزش و از بین بردن همه حواس پرتیها است. این امر نه تنها به قدرت تمایز بین ارزش و حواس پرتی را طلب میکند، بلکه به نظم و انضباط نیاز دارد که حواس پرتی را دنبال نکند.
به عنوان شرکتی جوان و نوپا، هر روز با این چالش روبرو خواهید شد و گاهی اوقات انتخاب بین کارهایی با جذابیت کمتر برای ایجاد ارزش یا کارهای جالب اما ویرانگر ارزش میباشد. انتخاب گزینهای برای ایجاد سر و صدا در ساخت یک محصول عمیق و بی نظیر، بسیار مهم است.