ویرگول
ورودثبت نام
مهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

اریک کانتونا یاغی رام‌نشدنی‌


جهان مدیونِ «یاغی»‌هاست. یاغی‌ها همیشه چیزی به حافظه‌ی جهان اضافه کرده‌اند حال در هر وضع و جای‌گاهی بوده باشند. از نویسنده‌گان نوگرا تا قهرمان‌های فوتبالی. یاغی‌ها همیشه برای ما با ایده‌ی مشهور یک نفر مقابلِ جمع شناخته می‌شوند. حتا اگر در یک جمع هم بوده باشند هویت خود را به کل تحمیل می‌کنند. آن‌ها نظم موجود را بر هم‌ می‌زنند و گاهی هنجارهای عرفی و اخلاقی را هم می‌شکنند. برای نسل من، برای آن‌ها که کمی فوتبالی‌تر بودند اریک کانتونا چنین بود. فرانسوی بی‌مبالاتی که انگار از انتهای رمان‌های امیل زولا خود را به الدترافورد رسانده بود. خشن، بی‌مبالات و قانون‌گریز. با پیراهنی روی شورت و یقه‌ی بالازده‌اش. با غروری که حتا در بدترین روزهای‌اش هم کم نمی‌شد. کانتونا مردی بود از جنسِ قلدرهایی که در رمان‌های گوتیک در شب پاریس یک‌تنه مقابل گروه‌ای می‌استادند. چیزی شبیه ژان‌وال ژان هوگو. بعد فوتبال‌اش هم که به کار سینما و تئاتر مشغول شد نشان داد جنس این یاغی‌گری متفاوت بوده. وقتی دروازه‌ی لیورپول را باز می‌کرد یا نیوکاسلی‌ها را اسیر خون‌سردی تکنیک‌اش نه یک فوتبالیست صرف که قهرمانی بود انگار که می‌خواست چیزی فراتر از فوتبال را روایت کند.

وقتی تماشاگر خودی و غیر خودی را کتک می‌زد و محروم می‌شد باز ته دل‌مان غنج می‌رفت شاید، برای من که غرق قهرمان‌های خسته‌ی ادبیات ناتورالیستی و رئالیستی بودم در آن سال‌ها اریک کانتونا تجسمِ اراده‌ی معطوف به فردیت‌اش بود. از جنس یاغی‌هایی چون پل گاسکوین نبود، بیش‌تر می‌خورد جانشین آن مرد رام‌نشدنی جرج بِِست فقید باشد، نزدیک به مارادونا. یاغی‌ای بود که از بودن‌اش لذت می‌برد. و برای همین شمایل‌اش در حافظه‌ها ماند. شمایلی که در دنیای رام‌شده‌ی امروز ناآرام بود. در دوران اخلاق‌سازی گاه علیه اخلاق می‌شورید و در عین‌حال ابایی هم از این اتفاق نداشت. یاغی‌ها جهان را برای ما جای قابل تحمل‌تری می‌کنند. آن‌ها تنهایی و تک‌افتاده‌گی و البته قدرت رهبری‌شان را به رخ می‌کشند حتا وقتی همه علیه‌شان هستند. حتا وقتی مخالفان‌شان دندان بر هم می‌سایند و در دل تحسین‌شان می‌کنند. این تنهایی منحصر به‌فرد از آن‌ها استعاره می‌سازد. کانتونا یاغی رام‌نشدنی‌ای بود که در این حافظه‌ی جمعی زنده‌گی می‌کند. با آن یقه‌ی بالازده و کله‌ی از ته تراشیده. مثل مردی که از جزیره‌ی شیطان گریخته یا یک خلاف‌کار که تصمیم گرفته دوباره به میدان بازگردد تا حقی را یگیرد. این شمایل است که جهان او را می‌سازد و ما را به یادش می‌اندازد.

این‌جاست که دیگر مساله فوتبال نیست، بلکه چیزی‌ست مهم‌تر از آن...


اریک کانتوناامیل زولامنچستر یونایتدفوتبالمهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید