مهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

استاد شجریان در بستر بیماری!


عالی‌جناب در بسترِ بیماری‌ست...

هیچ‌گاه طرف‌دار سفت و سختِ همه‌ی آثارشان نبوده‌ام اما منش‌اش را به‌عنوانِ یک هنرمند ستوده‌ام، آموخته‌ام و در سخت‌ترین و تلخ‌ترین روزهای هشتاد و هشت که از تمامِ کارهای‌ام بی‌کار شده بوده‌ام، بخش عمده‌ی از هم‌کاران‌ام در زندان، حبس بودند یا آواره‌ی دنیا صدای این مرد به زنده‌گی امیدوارم کرد از نو.

وقتی «ایران سرای امید» را روزی هزار بار می‌شنیدم و روزی دو هزار بار «تفنگ‌ات را زمین بگذار» سعی می‌کردم خودم را حفظ کنم. شجریان برای من در ماجرای «بم» بزرگ‌تر شد یا بسیاری روایت‌های شخصی موثق که درباره‌اش شنیدم. خسرووار زیسته و در اوج دشمنی با موسیقی، ساز، خواندن و بودن آلبوم «بیداد» را منتشر می‌کند. با احمد شاملو آن خیام‌خوانی درخشان را بیرون می‌دهد و البته «ربنا» که شاید از معدود ادعیه‌خوانی‌هایی بود که حتا غیرِ دین‌داران را هم به خود می‌داشت.

شجریان برای بسیاری از ما خاطره‌ای شخصی رقم زده و این حتا برای بسیاری از مخاطبانی‌ست که موسیقی سنتی هم دوست ندارند. اما منشِ سیاسی و اجتماعی‌اش که در اوج به انتقادِ فعال از سرکوب‌ها پرداخت و آن را ادامه داد اتفاق بزرگ‌تری بود. مگر یک نمادِ ملی چه‌گونه ساخته می‌شود؟ مگر نمادهای یک کشور لزومن تمامن موردِ تایید همه هستند؟ مگر تختی، مصدق، هدایت یا حاتمی و... برای همه یک وضعیت دارند؟ قطعن محمدرضا شجریان فرزند خراسان شریف و ایرانِ بزرگ نیز چنین است.

او در مواقعی که کشورش به صدا، بودن و هویت‌اش نیاز داشت حاضر بود. چه بسیار تصنیف‌های ملی که او خواند و بازخوانی کرد راوی رنج‌ها و قصه‌های ملت بود. وقتی «مرغِ سحر» خواند مثلن. یا با قدرت خواند که «تفنگ تو یعنی زبانِ آتش و آهن». چند هنرمند هستند که چنین غم‌ها، شکوه، شکست‌ها و پیروزی‌های یک ملت را بر دوش گرفته و روایت کنند؟ شجریان قطعن مانند هر آرتیستی منتقدان و مویدانِ هنری‌اش را دارد و این طبیعی‌ست.

اما چیزی که شجریان را چنین محبوبِ تمام دل‌ها حتا بسیاری از مخالفانِ سیاسی‌اش کرده همین روایت‌سازی‌های‌اش است. همان‌طور که چپ و راست «زمستان» اخوان را زیر لب زمزمه می‌کنند یا «ارغوان» سایه را، ترانه‌های او ذهن به ذهن و گوش‌به‌گوش منتقل شده و فراتر منش‌اش به عنوان یک هنرمند که از اصول خودش تخطی نکرد و چه دشنام‌های وقیحانه‌ای که برخی‌ها به او دادند. اما او نماد شده‌بود که دیگر نمی‌شد خللی در جای‌گاه‌اش ساخت.

دل و قلب بسیاری از ما الان در بیمارستانِ جم است.

به او و تنِ بیمار‌ش می‌اندیشیم.

کدام هنرمند را می‌شناسید که حالا این همه جان پشت در اتاق‌اش مهرشان را نثارش کنند؟

محمدرضا شجریانایران سرای امیدربنامرغ سحر
مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید