این قاب شگفتِ کاراواجو آنقدر شهرت دارد که بتوان یکی از نمادینترین آثارش دانست. «تردید توماسِ قدیس».
قصدم تحلیل تابلو نیست این بار، بلکه بر آنم تا درکِ زخم را از قبِلِ این اثر روایت کنم. توماسی که به زخمهای مسیح شک داشت و بعد برآمدنَش از گور به قوه و میل مسیح دستَش فروشده بر زخمِ مشهورِ نیزهی سرباز رومی بر پهلوی راستاش. کشفِ حقانیتِ زخمِ بیخون.
تردید توماس و اینکه گفت «بگذار زخمهایَت را لمس کنم تا ایمانَم جاری شود» او را دچارِ تجسیدِ واقعیت کرد. امری که امروز بهانحای مختلف در حالِ درکاش هستیم. زخمهایی که نشان از رنجی عمیق دارند. بدنِ جامعهای که گوناگونی زخمهایَش نشان از حقانیتِ تاریخیاش دارد. زخم همواره یک نشانه است به خون. به رخدادی که بهوقوع پیوسته.
گاهی عدهای در تماشای این زخمها دل میسوزانند و مرثیه میسازند، گاه دم از انتقام از زخمساز میزنند و گاهی سعی میکنند نبینندَش.
اما دستهی چهارمی وجود دارند از نوعِ توماس. دست را در خود زخم فرومیکنند تا باورش کنند. تا به بودنَش مومن شوند و آن وقت به ترمیم یا ترویجِ آنچه رفته بپردازند.
همیشه فکر میکنم توماس همان عملگراییست که روشنفکریِ ایران، بهندرت شاهد نمونههایاش بوده.
استعارهای که هیجاناش را کنترل میکند، در هیاهو گم نمیشود و مرعوبِ زنده باد و مُرده باد نگاههای ایدهئولوگ نیست.
او شکاک است. با دانش و مسئولیت خودش به زخم مینگرد و هراسی از درکِ آن ندارد. او همان کسیست که نه برای دیگران خط تعیین میکند، نه اجازه میدهد دیگران مهارش را در دست بگیرند. شکِ تومایی در مواجهه با بدنِ حقیقت حتا از سوی بسیاری همفکراناش چندان تایید نمیشود اما او راهِ خود را یافته و نمیخواهد بی لمسِ زخم و مواجههی مستقیم با آن فقط تفسیرش کند و له یا علیهاش سخن بسازد.
فکر میکنم کار نویسنده در مواجهه با واقعیتهای اجتماعی باید از جنسِ تومایی باشد. سادهترین راه در این وضعیت همان نگاهِ نمایشیست به زخم و دنبالِ یک قهرمان و یک ضدقهرمانگشتن.
توماس در عینِ ایمان به مسیح زخمِ او را لمس کرد و عمقِ رنج را دید، شاید نویسنده نیز باید چنین روایتی را رقم بزند و این همان عملگراییایست که بسیاری از آن دم میزنند. درکِ عقلانی از وضعیتی پیچیده و بدنی با گوناگونی زخمهایاش. و روایت و توصیفِ تاریخِ رقمخورده بر این زخم را او میتواند انجام دهد نه هیچکسِ دیگر.
شاید متهم شود به خیلی صفتها اما اوست که مسیح و زخماش را عمیقتر از هر حواریای دریافته و از ته جان مومن است به آن.
پییشانی چروکخوردهاش را ببینید...
این نوشته را ابتدا در اکانت اینستاگرام خود، مهدییزدانیخرم منتشر کردم!