مهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

خون‌خورده

ویدیوی برهان آذرگان (در انتها) عزیز در معرفی نسخه‌ی صوتی «خون‌خورده» را بسیار دوست دارم. آن روز که برای عکاسی و‌ تماشا به گورستانِ ارتدوکس‌های روس تهران رفتیم، روزی عجیب بود. هنوز نه خون‌ها سر بنزین ریخته شده بود، نه هواپیمایی ساقط، نه تروری انجام، نه خبری از کرونا بود. هوا آلوده بود اما، هرچند در این گورستان زیبای تاریخی خُنکای پاییزی‌ای وجود داشت که جان را سرشار می‌کرد. همراه دوستان قبور را تماشا کردیم و قصه‌هاشان را خواندیم. از گور زنان و مردان مشهور که در آن‌جا خوابیده بودند تا گورهایی با سنگ‌های از رمق‌افتاده و البته نشان‌های صلیبِ مُدلِ ارتدوکس( که متفاوت‌اند با گرایش‌های دیگر و خطی اضافه و کج دارند گاهی به نشانه‌ی پاهای مسیح که میخ‌کوبِ صلیب شد) در گوشه‌های دور گورستان که می‌گفتند شاید گور خودکشی‌کرده‌ها باشد، چه آن‌ها را در دورترین نقطه به کلیسای مرکزی گورستان‌ها دفن می‌کنند. فضایی داستایفسکی‌وار و میلی که به جاوادنه‌گی ایجاد می‌کرد. به قول ایوان‌کارامازوف « اگر جاوادانه‌گی نباشد، فضیلتی در کار نیست».

موسیقی‌ای که ذهن شگفت فردین خلعتبری ساخت برای نسخه‌ی صوتی من را شگفت‌زده کرد. کُرخوانی، آن‌هم با استفاده از تکه‌ای از دهای یحیای تعمیددهنده. و صدای علی سرابی که در وصف ناید... آن روز تکه‌ای از وجود من در آن گورستان کهنه‌ جا ماند.که هر قبری اشارتی‌ست به داستانی. و گورستان‌ها معدنِ قصه‌ها، آرزوها، ترس‌ها، رذالت‌ها و البته عشق‌هایی هستند که گاه به‌کام بوده‌اند و محقق و‌ گاه ناکام. در این سه روز که از انتشار نسخه‌ی دیجیتال صوتی گذشته استقبال شگفت‌انگیز بوده. واقعن حیف و افسوس که نمی‌توانم این حجم مهر و توجه را تک‌تک پاسخ دهم. باز ممنون‌ام از تمام‌ مخاطبان این رمان، هم آن‌ها که دوست‌اش داشته‌اند، هم آن‌ها که خوش نداشته‌اندش. باشد که تجربه‌ی بعدی‌ام گامی به جلو باشد و‌ در روزهایی که دوباره بتوان دیگری را در آغوش کشید، هیاهو ساخت و این زجرِ منتشر را دورتر و دورتر حس کرد. کار من نوشتن است و احضار روح‌ها و کشفِ گورها. گمان می‌کنم صدها هزار قصه در خاکِ خون‌خورده‌ی ما مستتر است.
باقی بقای‌تان

https://www.instagram.com/p/B-wHIZvjBay/


صلیبمهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید