این مردِ خوشپوش که در یکی از ایستگاههای متروی مسکو ایستاده دیمیتری گلوخوفسکیست. نویسندهای که تازه چهل سالاش شده اما یکی از تاثیرگذارترین رمانهای ژانر علمیتخیلی بیست سالِ اخیر را نوشته. سه رمانِ «مترو ۲۰۳۳»، «مترو ۲۰۳۴» و «مترو ۲۰۳۵» که در پروسهی سیزده ساله نوشتشان از درخشانترین آثار «آخرالزمانی» محسوب میشوند. متروی مسکو یکی از پر رمز و رازترین و البته زیباترین سازههای زیرزمینی انسان است. دربارهی این مترو افسانههای زیادی وجود دارد که یکی از آنها وجود تونلی مخفیست که در زمان استالین کشیده شده.
رمان گلوخوفسکی مانند اکثر رمانهای ژانری با یک حادثه آغاز میشود، حادثهای که حیات بشر را تحتشعاع قرار داده. روی زمین ویرانی بیداد میکند، هوا مسموم شده و موجودات خطرناکی پیدا شدهاند. اندک انسانهایی که جان به در بردهاند به صورت گروههایی در ایستگاههای متروی مسکو زندهگی میکنند. هر ایستگاه با دیگری فرق دارد و عملن برخی علیه هماند. فشنگ واحد پول است و خشونت حرف اول را میزند. آدمها و موجودات غریبی در ایستگاهها و گاه تونلهای متروک دیده شدهاند. رفتن روی زمین کار بسیار خطرناکیست اما گاهی باید انجام شود... این روزها میشنوم که برخیها از پیشگویی در پارهای رمانها میگویند و الخ... این حرفها مهملاند، زیرا خاصیت رمانهای ژانر این است که گاه روایتی میکنند از بیماری، توفان یا حضور بیگانهگانی که جهان را نابود کردهاند و دقیقا در همین وضعیت است که قهرمانها ظهور و روایت میکنند.
از نمونههای روشنفکرانهی درخشان چون رمان «جاده»ی کارمک مککارتی تا شاهکاری مانند « من افسانه»ام همه بر این قاعده حرکت میکنند و کافیست اندکی با این ژانر و زیرشاخههای متعددش آشنا باشیم تا بتوانیم تفاوتها و اهمیتِ ادبیشان را درک کنیم. سهگانهی گلوخوفسکی که در ایران کتابسرای تندیس به فارسی درش آورده نمونهایست گوتیک و کمی هراسآلود از نوع آخرالزمانی. نویسندهی جواناش با استفاده از افسانههای پیرامون متروی مسکو وضعیتی ساخته که طی آن شرایط جامعهی پسابحران انسانی را نشان میدهد که هنوز دنبال یافتن اسلحه و تفوق بر بقیه است، در حالی که بالای سرش شر مطلق در حالِ حکمرانیست. پیشنهاد میکنم این سهگانهی نفسگیر را بخوانید، یا حداقل تکهی اولاش را تا اگر به مذاقتان خوش آمد ادامه دهید. گلوخوفسکی با این رمانها به خصوص اولین بخشاش به عنوان نویسندهای متفاوت خود را مطرح کرد.
تا جایی که میدانم بازی کامپیوتری مشهوری نیز از روی رمان ساخته شده که من تخصصی دربارهاش ندارم!