مهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

سقوط، شاهکار کامو

سقوط - آلبر کامو - نشر چشمه
سقوط - آلبر کامو - نشر چشمه

«سقوط» از نظر من حیرت‌آورترین رمان کاموست. شاید پخته‌ترین و البته تکنیکی‌ترین‌شان. قصه‌ی مردی که هبوط کرده و دریافته در چه دوزخی‌ست. او که با صدای بلند می‌گوید:

«نمی‌توان مدعی شد از شفقت اثری نمانده؛ خدا به دور! اسمش از زبان‌مان نمی‌افتد. موضوع این است که پیگر کسی تبرئه نمی‌شود. بر نعشِ بی‌گناهی مرده، قاضی‌ها می‌لولند، قاضی‌هایی از هر نژاد، منسوب به مسیح یا به دجال، که عملا یکی هستند و مضیقه‌ی معنوی آشتی‌شان داده...»

رمان مونولوگ بلند یک وکیل سابق است. مردی که گمان می‌کرده خوش‌بخت است، عادل، مهربان، شاد و البته مفید. او قصه‌ی خود را برای مخاطبی فرضی روایتدمی‌کند. او شاهدِ سقوط و خودکشی زنی بوده که گمان می‌کند می‌توانسته کمک‌اش کند و نتوانسته. و از آن زمان جهان برای او در مسیری دیگر تعریف شده. او به‌شدت احساس گناه می‌کند، رنج عذاب‌وجدان که نسبت به بسیاری رفتارها و اعمال‌اش احساس می‌کند.

کامو در این رمان به «اعتراف‌نویسی» رو می‌آورد. او همیشه شیفته‌ی «اعترافات» آگوستین و اصولن متون اعترافی مسیحی بود. و در این رمان که به سالِ ۱۹۵۶ چاپ‌اش کرد توانست آن ساختار را اجرا کند. قهرمان او که ژان‌باپتیست نام دارد می‌خواهد خود را تعمید دهد. می‌خواهد از این همه رنج که بعدِ «آگاهی» دچارش شده فراتر رود و برای همین به شدت تنها شده. در عین‌حال این قهرمان به زیستن پشتِ پا نمی‌زند. می‌گوید:

«زندگی را دوست دارم، این است نقطه‌ضعف واقعی‌ام. به‌قدری دوست‌اش دارم که تخیل‌ام قد نمی‌دهد چیزی را به جای‌اش مجسم کنم.»
عکس از فیلم اعتراف می‌کنم - آلفرد هیچکاک
عکس از فیلم اعتراف می‌کنم - آلفرد هیچکاک


البته او از شدت این میل احساس گناه می‌کند اما محکوم می‌داند خود را به زیستن. ژان‌باپتیست می‌خواهد روایتی دیگر از جهان بسازد، روایتی که تا حدی هم ضد عوام است. برای همین مدام از تاریخ و روزگار مثال می‌آورد. اهمیت رمان «سقوط» در بین آثار کامو نیز به همین وضعیت باز می‌گردد. از منظر فکری این رمان کاملن با «بیگانه» و البته «طاعون» متفاوت است. انگار کامو بیش از پیش کلافه‌ی وضعیتِ بشری شده و سقوط شدید اخلاقی و فکری. برای همین سقوط یک زن را مبنای سقوط همه‌جانبه‌ی شخصیت اصلی خود می‌کند.

انگار او از بهشت رانده شده و تازه دریافته واقعیت چیست. لحن راوی در ترجمه‌ی میرعباسی درخشان از آب درآمده. کمی مبادی‌آداب و کمی هم آهنگین و‌ فیلسوف‌ماآب. یکی از مهم‌ترین وجوهِ رمان درآوردنِ لحن مذکور است که به نظر من کاملن اتفاق افتاده است. «سقوط» لحظه‌ای مخاطب را رها نمی‌کند، چون او یکی از قهرمانان کتاب است اصلا. کامو مدام او را خطاب قرار می‌دهد که آیا می‌تواند این اعتراف بلند را بشنود؟

سقوط شاه‌کار است.

https://taaghche.com/book/55306
دانلود کتاب صوتی سقوط از طاقچه
تو هم بخوانسقوطنشر چشمهآلبر کامومهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید