فیلم تازهی رومن پولانسکی «افسر و جاسوس» یک بیانیهی همهجانبه است. فیلمی که بر اساس رمان رابرت هریس ساخته شده. رمانی که خود بر اساس ماجرای واقعی و جریانساز محاکمهی ناعادلانهی آلفرد دریفوس است در آخرین سالهای قرن نوزدهم در فرانسه. کسانی که کمی با تاریخ روشنفکری آشنا هستند بهخوبی ماجرای دریفوس را میشناسند.
قرارگرفتن ارتشِ کهنهپرست، شکستخورده و پرمدعای فرانسه مقابلِ نویسندهگان، حقوقدانها و افسرانِ آزادهای چون «پیکار»که قصهی اصلی فیلم دربارهی اوست و کشف رازِ این محاکمه که به دروغ آن یهودی را به خیانت متهم کرده و تبعیدش کردند. امیل زولا با نوشتن مقالهی درخشان «من متهم میکنم» در روزنامهی اورر نهادهای سنتگرا را به لرزه درآورد و حتا آثارش را آتش زده و خودش را هم تبعید کردند.
فیلم با این داستانِ جذاب و تاریخی مسالهی وجدان، اخلاق و کذب را مطرح میکند. پولانسکی در هشتمین دههی عمرش هنوز شگفتانگیز است. رنگبندی قابها و نوع میزانسنها ترکیبیست از موج دوم جریان نقاشی امپرسیونیسم. در کار میشود حضور میزانسنهایی بر اساس نقاشیهای دُگا، رنوار و البته پیسارو در فیلم بعد بصری اثر را شگفت کرده.
در عینحال استفاده از رنگهای تند در پسزمینههای مهآلود، غبارگرفته و دودزده معناسازی خاصی القاء میکند. پولانسکی فیلم را نه بر اساسِ مظلومیت دریفوس یا فساد رهبران ارتش وقت فرانسه که بر پایهی تلاش برای کشفِ حقیقتی ساخته که داستایوفسکی از آن به عنوان وجدان تاریخی یاد میکند. قهرمانِ او که افسری وظیفهشناس و تیرهوش است نه آنارشیست است، نه مانند زولا یک نویسندهی جریانساز، او فقط مسالهی وجدان دارد و نوعی اخلاقگرایی که در آن مذهب هیچ اهمیتی ندارد. بیانیهی پولانسکی علیهِ افترازنندهگان به خود او نیز در فیلم کارکرد پیدا میکند. او آنها متهم میکند.
او به آنها انگ کوری، دئانت و پستفطرتی میزند، کاری زولا در این قصه انجام داد و هزینهی سنگینی هم برایاش پرداخت. از سویی نوع قاببندیها نیز روایتی هستند علیه نوکلاسیسم. چیزی که نوگرایان امپرسیونیسم به آن اعتقاد داشتند. علیهِ شکوه و نورهای کانونی. برای همین فیلم جنسی از تاریخِ تقابل سبکی را نیز نمایش میدهد. رومن پولانسکی ریتم قصه را سریع پیش میبرَد و عملن اکثر اتفاقها در غیاب شخص دریفوس رقم میخورد. بلکه روحِ تاریخ است که مخالفان و موافقان این محاکمهی تاریخی پای آن را وسط میکشند. و همدستی کاتولیسم و ارتش یا به تعبیر استاندال سرخ و سیاه علیه اقلیتی که حالا قد عَلم کرده. اقلیتی که باید ترور، حذف و خفه شود.